طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط ساناتک
شبNIGHT
NIGHT
My voice, to which love lends a languor and a yearning,
Rends night’s dark, dreamy calm….Pale at my beside burning,
A taper wastes away….From out my heart there surge
Swift verses, streams of love, that hum and sing and merge
And, full of you, rush on, with passion overflowing.
I seem to see your eyes that, luminous and glowing,
Meet mine …. I see your smile…. You speak to me alone :
My friend, my dearest friend …. I love …. I’m yours ….your own.
1823
شب
صدایم
که به حسرتی و رخوتی
وامدار عشق است
راحت روًیایی و ظلمت شب را می دراند.
پریده رنگ و مشتعل به بالینم
شمعی فنا می شود.
آنجا از میان قلبم موج می زند
اشعاری گریزپای
جویبارانی از عشق
که زمزمه می کنند و می سرایند و در می آمیزند
و سرشار از تو
سرریز از شور
طغیان می کنند.
چشم هایت را در نظر می آورم
که درخشان و فروزان
با چشمان من تلاقی می کنند
لبخندت را به تماشا می نشینم
تنها با من سخن می گویی :
جانانم
گرامی ترین یارم
می پرستمت
از آن توام ،
از آن خودت.
الکساندر پوشکین
ترجمه ی غلامحسین معتمدی
1823