تمامی حقوق این وبسایت محفوظ می باشد
طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط ساناتک
اگه بشه ، چی می شه !
پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲
می توان امیدوار بود روزی دارویی برای پیشگیری از افول عشق ساخته شود؟
تا بوده وهست " قلب " را جایگاه عشق دانسته اند ، امّا تا به حال فکر کرده اید بعضی از احساس ها و حالت هایی که در زمان عاشق شدن تجربه می کنیم ممکن است ناشی از تحولاتی باشند که در مغز ما رخ می دهند؟ پژوهشگران ثابت کرده اند تغییر میزان ترشح بعضی از هورمون ها درمغز می تواند باعث ایجاد یا کاهش عشق شود. در این صورت آیا می توان امیدوار بود روزی دارویی ساخته شود که با تاًثیرگذاری روی میزان ترشح این هورمون ها "عشق" را کنترل کند؟ دکتر غلامحسین معتمدی روانپزشک در این مورد توضیح داده است. ارتباط بین تغییرات هورمونی و عاشق شدن مربوط به مباحث زیست شناسی عشق است. بسیاری از هورمون های موثر در فرایند عشق در مغز ترشح می شوند و بعضی دیگر در کل بدن . مثلاً برای ایجاد روابط زناشویی باید سطح مشخصی از هورمون تستوسترون در هردو جنس وجود داشته باشد. البته هورمون ها به تنهایی در ایجاد ، افزایش و کاهش عشق موًثر نیستند ولی ارتباط بین آن ها و تاًثیری که بر ذهن و بدن دارند می تواند در این امر موًثر باشد. عشق ، مراحل مختلفی دارد و هر یک از هورمون ها روی یکی از این مراحل اثر می گذارد. برای مثال در مرحله ی جذابیت و احساس شیفتگی و دلباختگی هورمون های دوپامین و سروتونین نقش بازی می کنند. دوپامین باعث ایجاد لذت و سرخوشی می شود.سروتونین در تنظیم خواب ، اشتها و سطح خلق اثر دارد. اگر از مغز افراد عاشق اسکن بگیریم ، مشخص می شود در مناطقی از مغز آن ها که غلظت گیرنده های دوپامین را تنظیم می کنند، پرخونی دیده می شود که به معنای افزایش فعالیت این بخش هاست . امّا سطح هورمون سروتونین در مغز عاشق ها مانند افراد وسواسی کم می شود. کاهش این هورمون توجه به معشوق را افزایش می دهد. ترکیب تاًثیرات این هورمون ها باعث سرخوشی ،بی خوابی ،کم اشتهایی و توجه وسواسی به معشوق می شود. همچنین آن دسته از مدارهای مغزی که با قضاوت ما در مورد دیگران ارتباط دارند در افراد عاشق کاهش می یابند و همین دلیل آن ها نمی توانند داوری صحیحی در مورد معشوق داشته باشند و او را بهتر از آن چه هست تصور می کنند. بعد از این که سطح برانگیختگی کم شد، ارزیابی آن ها واقعی تر می شود و تصور می کنند معشوق تغییر کرده است. همچنین "عامل رشد عصبی یاخته ها" یک مولکول پروتئینی است که سطح آن در زمان شروع عشق بالا می رود و حدود یک سال بعد کاهش می یابد. بعضی از هورمون ها در تداوم عشق و اعتماد نقش دارند. برای مثال هورمون اکسی توسین که در روابط و اعتماد بین آدم ها مؤثر است از جمله عوامل ایجاد دلبستگی عمیقی است که در یک رابطه شکل می گیرد. هورمون وازوپرسین نیز در ایجاد روابط بلند مدت و تمایل به تک همسری تاًثیر می گذارد. هورمون دی فنیل اتیل آمین که درد را از بین می برد نیز باعث طولانی شدن رابطه بین دونفرمی شوند. به این سادگی نیست دکتر معتمدی در ادامه می گوید :" شاید بتوان در تئوری احتمال ساخت دارویی برای کنترل عشق را مطرح کرد ولی در عمل چنین اتفاقی بسیار بعید است چرا که عشق تنها جنبه ی فیزیولوژیک ندارد و نمی توان دلیل وقوع آن را به بالا یا پایین بودن سطح چند هورمون منحصر کرد . عشق به تمام ابعاد وجودی بشر از جمله ابعاد رابطه ای ، شناختی ،احساسی ، فرهنگی و معنوی مربوط می شود. البته در این جا منظور عشق زمینی است که به ارتباط زناشویی و بقای نسل منجر می شود." با این حال عشق هموز معمّای پیچیده ای است که نمی توان با قاطعیّت در مورد آن حکم داد یا آن را با یک الگو تجزیه و تحلیل کرد. همان طور که داروهایی برای درمان اضطراب و افسردگی ساخته شده ، شاید روزگاری برسد که بتوان داروهایی برای ایجاد احساسات خاص در دسترس داشت، مثلاً دارویی که عشق ایجاد کند یا تنفّر یا حسادت را درمان کند. این اصلاً دور از دسترس نیست، گرچه هنوز تا آن زمان راه طولانی ای باقی است.
تا بوده وهست " قلب " را جایگاه عشق دانسته اند ، امّا تا به حال فکر کرده اید بعضی از احساس ها و حالت هایی که در زمان عاشق شدن تجربه می کنیم ممکن است ناشی از تحولاتی باشند که در مغز ما رخ می دهند؟ پژوهشگران ثابت کرده اند تغییر میزان ترشح بعضی از هورمون ها درمغز می تواند باعث ایجاد یا کاهش عشق شود. در این صورت آیا می توان امیدوار بود روزی دارویی ساخته شود که با تاًثیرگذاری روی میزان ترشح این هورمون ها "عشق" را کنترل کند؟ دکتر غلامحسین معتمدی روانپزشک در این مورد توضیح داده است. ارتباط بین تغییرات هورمونی و عاشق شدن مربوط به مباحث زیست شناسی عشق است. بسیاری از هورمون های موثر در فرایند عشق در مغز ترشح می شوند و بعضی دیگر در کل بدن . مثلاً برای ایجاد روابط زناشویی باید سطح مشخصی از هورمون تستوسترون در هردو جنس وجود داشته باشد. البته هورمون ها به تنهایی در ایجاد ، افزایش و کاهش عشق موًثر نیستند ولی ارتباط بین آن ها و تاًثیری که بر ذهن و بدن دارند می تواند در این امر موًثر باشد. عشق ، مراحل مختلفی دارد و هر یک از هورمون ها روی یکی از این مراحل اثر می گذارد. برای مثال در مرحله ی جذابیت و احساس شیفتگی و دلباختگی هورمون های دوپامین و سروتونین نقش بازی می کنند. دوپامین باعث ایجاد لذت و سرخوشی می شود.سروتونین در تنظیم خواب ، اشتها و سطح خلق اثر دارد. اگر از مغز افراد عاشق اسکن بگیریم ، مشخص می شود در مناطقی از مغز آن ها که غلظت گیرنده های دوپامین را تنظیم می کنند، پرخونی دیده می شود که به معنای افزایش فعالیت این بخش هاست . امّا سطح هورمون سروتونین در مغز عاشق ها مانند افراد وسواسی کم می شود. کاهش این هورمون توجه به معشوق را افزایش می دهد. ترکیب تاًثیرات این هورمون ها باعث سرخوشی ،بی خوابی ،کم اشتهایی و توجه وسواسی به معشوق می شود. همچنین آن دسته از مدارهای مغزی که با قضاوت ما در مورد دیگران ارتباط دارند در افراد عاشق کاهش می یابند و همین دلیل آن ها نمی توانند داوری صحیحی در مورد معشوق داشته باشند و او را بهتر از آن چه هست تصور می کنند. بعد از این که سطح برانگیختگی کم شد، ارزیابی آن ها واقعی تر می شود و تصور می کنند معشوق تغییر کرده است. همچنین "عامل رشد عصبی یاخته ها" یک مولکول پروتئینی است که سطح آن در زمان شروع عشق بالا می رود و حدود یک سال بعد کاهش می یابد. بعضی از هورمون ها در تداوم عشق و اعتماد نقش دارند. برای مثال هورمون اکسی توسین که در روابط و اعتماد بین آدم ها مؤثر است از جمله عوامل ایجاد دلبستگی عمیقی است که در یک رابطه شکل می گیرد. هورمون وازوپرسین نیز در ایجاد روابط بلند مدت و تمایل به تک همسری تاًثیر می گذارد. هورمون دی فنیل اتیل آمین که درد را از بین می برد نیز باعث طولانی شدن رابطه بین دونفرمی شوند. به این سادگی نیست دکتر معتمدی در ادامه می گوید :" شاید بتوان در تئوری احتمال ساخت دارویی برای کنترل عشق را مطرح کرد ولی در عمل چنین اتفاقی بسیار بعید است چرا که عشق تنها جنبه ی فیزیولوژیک ندارد و نمی توان دلیل وقوع آن را به بالا یا پایین بودن سطح چند هورمون منحصر کرد . عشق به تمام ابعاد وجودی بشر از جمله ابعاد رابطه ای ، شناختی ،احساسی ، فرهنگی و معنوی مربوط می شود. البته در این جا منظور عشق زمینی است که به ارتباط زناشویی و بقای نسل منجر می شود." با این حال عشق هموز معمّای پیچیده ای است که نمی توان با قاطعیّت در مورد آن حکم داد یا آن را با یک الگو تجزیه و تحلیل کرد. همان طور که داروهایی برای درمان اضطراب و افسردگی ساخته شده ، شاید روزگاری برسد که بتوان داروهایی برای ایجاد احساسات خاص در دسترس داشت، مثلاً دارویی که عشق ایجاد کند یا تنفّر یا حسادت را درمان کند. این اصلاً دور از دسترس نیست، گرچه هنوز تا آن زمان راه طولانی ای باقی است.