بهداشت روانی در محیطهای کار فراموش شده است ؛ یک شاخه گل به جای بخشنامه

چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۴
تاکنون برای مدیران، وظایف گوناگونی شناخته شده است و هر یک از صاحب نظران رشته های مدیریت و علوم رفتاری به دسته ای از این وظایف توجه بیشتری نشان داده اند.
در کتابهای مدیریت نسبت به وظایف خاص مدیران در زمینه های مختلف تأکید می شود و مباحث مربوط به روانشناسی صنعتی بالینی و ابعاد انسانی محیط کار مورد توجه قرار می گیرد.


سازمانی را در نظر بگیرید که هر چند مدیر آن به همه وظایف خود عمل کرده است اما کارکنان سازمان کم تحرک و ناراضی هستند و کمتر شادی می کنند، چهره آنها کمتر خندان است، در این صورت می توان گفت آیا مدیر آن سازمان به وظایف اساسی خود عمل کرده است؟ یا این حالت های کارکنان به دلیل مشکل دیگری است که باید علت آن را در جای دیگری جستجو کرد؟
دنیای امروز استرس های مختلفی را در پی دارد که بعضی از آنها مختص محیط کار است. نزاع با همکار، دغدغه حقوق، پاداش، ترس از دیر رسیدن به محل کار و فشار هیأت مدیره یا رؤسای سازمان به مدیر را می توان نمونه هایی از استرس در محیط کار نام برد.
بهداشت روانی همان سلامت فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت می کنیم باید روح خود را نیز مقاوم تر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در زندگی چگونه بودن خیلی مهمتر از خود بودن است. پس ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و کنار آمدن با خود و دیگران یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است.
چون در مواجهه با چالش ها و مشکلات روزمره، براساس ویژگی های روانی خود با آن ها برخورد می کنیم، هر قدر از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشیم به یقین آسیب پذیری ما کمتر خواهد بود.
بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانی های روانی و اختلال های رفتاری در کارکنان سازمان و سالم سازی فضای کار به نحوی که هدف های سازمان تأمین شود. یعنی اینکه هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل وجود عواملی در سازمان گرفتار اختلال روانی نشوند و هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند، احساس رضایت کنند و علاقمند به پیشرفت سازمان باشند.
هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همکاران خود و به طور کلی نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشند و همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.

اصول بهداشت روانی در محیط کار
اصول بهداشت روانی در محیط کار به عوامل متعددی بستگی دارد، ایجاد جو صمیمیت، همدلی، صداقت، همکاری و احترام متقابل در میان کارکنان سازمان؛ پرهیز از اعمال روش های مبتنی بر زور و اجبار در محیط سازمان، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان تحت نظارت سازمان و فراهم ساختن رشد و شکوفایی این استعداد در افراد سازمان، پرهیز از قضاوت های کورکورانه و مبتنی بر پیشداوری در مورد کار و رفتار کارکنان سازمان، شناسایی دلایل واقعی کم کاری، غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار، کم توجهی و بی دقتی کارکنان.
از مشخصات یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهره وری مورد تأکید قرار گرفته است.
یکی از دلایل عمده وجود و پیدایش اختلال های روانی و رفتاری، نداشتن امنیت شغلی و اضطراب ناشی از آن است. آن دسته از کارگران و کارمندانی که احساس امنیت شغلی در آنان پایین است و در نتیجه گرفتار اضطراب ناشی از عزل از موقعیت و محرومیت از سایر امکانات و امتیازها هستند، احتمالاً بیش از دیگران برای ادراک منفی اتفاق ها آمادگی دارند. لذا مدیریت این گونه سازمان ها دایم با افرادی بی انگیزه و یا کم انگیزه مواجه است که هیچ وقت در رسیدن به اهداف مطلوب و دستیابی به بهره وری قابل قبول موفق نخواهند بود.برای افزایش بهره وری در سازمان نیاز به تأمین شرایط متعددی هست که مهمترین آن عامل انسانی است. برای افزایش روحیه و رضایت شغلی کارکنان لازم است به ارضای نیازهای آنان در یک محیط کاری سالم توجه شود و تنها مدیرانی می توانند موجبات ارضای نیازهای کارکنان تحت نظارت خود را فراهم سازند که فضای مناسب کاری را در درون سازمان خود به وجود آورده باشند.

مشاغل استرس زا
قطعاً هر مدیری در هر سازمانی می خواهد سازمانش بهره وری مناسبی داشته باشد اما باید این نکته را متذکر شد که بهره وری بالای سازمان شرایطی دارد که اگر آن شرایط فراهم نباشد داشتن چنین خواسته ای خیالی است که هرگز محقق نخواهد شد.اما این شرایط برای برخی از مشاغل که ذاتاً با استرس و تنش مواجه هستند بیشتر و لازم تر است.
به عنوان مثال می توان به شغل خبرنگاری که به عنوان یکی از مشاغل سخت و استرس زا شناخته شده است، اشاره کرد.اگر قرار باشد یک فرد که دارای این شغل هست از دو جهت درون سازمان و برون سازمان تحت فشار و استرس باشد قطعاً علاوه بر پایین آمدن بهره وری کار آن فرد، بیماریهای جسمی متعددی هم به سراغ آن فرد خواهد آمد.
اما متأسفانه امروزه اغلب مدیران در سازمانها و مؤسسات مختلف بدون داشتن علم مدیریت صحیح و درست فقط خواهان ایجاد یک نظم غیرمنطقی تحت فشار و استرس برای کارکنان خود هستند.
آنها معمولاً نمی دانند که این نظم توأم با فشار از سوی هیأت مدیره فقط به پایین آمدن انگیزه کارمند و در نتیجه پایین آمدن بهره وری فرد منجر خواهد شد و نه چیز دیگری.

نبود توجه به بهداشت روانی محیط کار در ایران
دکتر غلامحسین معتمدی، روانپزشک به خبرنگار ما می گوید: بهداشت در محیط کار به دو شکل قابل اعمال است، یکی بهداشت فیزیکی که به عواملی همچون سر و صدا در محیط کار و وجود مواد شیمیایی خطرناک و ... بستگی دارد و عامل دیگر بهداشت روانی محیط کار است که به روح و روان افراد و مساعد بودن عوامل برای ایجاد استرس بستگی دارد.وی می افزاید: البته پیداست که هر گاه فرد به لحاظ روح و روان تحت فشار و ناآرامی باشد قطعاً جسم اش هم از آن تبعیت خواهد کرد و این مسایل روحی در سلامت جسمانی فرد هم تأثیر خواهد گذاشت.
دکتر معتمدی می افزاید: در کشورهای پیشرفته به این مسایل توجه ویژه دارند زیرا آنها معتقدند وجود عوامل استرس زا و یا افسردگی افراد تأثیر شدیدی در عملکرد آنها خواهد داشت و در نتیجه فرد خدمات مناسبی نخواهد داد.
آنها معتقدند که اگر فردی به لحاظ روانی در شرایط مساعدی قرار نگیرد ممکن است جان خودش و یا ارباب رجوعش را به خطر بیندازد.
دکتر معتمدی یادآور می شود: متأسفانه در ایران خیلی کم به این موضوع توجه می شود، به عنوان مثال برای یک خانم کارمند باردار فقط سه ماه مرخصی زایمان در نظر گرفته می شود که این خیلی کم است، همچنین افرادی که در مشاغل سخت و زیان آور مشغول هستند باید طول ساعت کارشان کمتر شود، مرخصی آنها زیادتر شود و زودتر بازنشسته شوند، در کشور ما به خصوص به این مسأله اصلاً توجه نمی شود.

کارفرمای ایرانی، بهداشت روانی کارگر را فراموش کرده است
دکتر اصلان ضرابی، روانپزشک و عضو کالج روانپزشکان انگلستان نیز به خبرنگار ما چنین می گوید: گاهی اوقات عواملی در محیط کار وجود دارد که علاوه بر تأثیرگذاری بر جسم، بر روح و روان هم تأثیر می گذارد. به عنوان مثال اگر مواد سمی حتی در حد پایین در محیط کار افراد وجود داشته باشد باعث ایجاد مسایل روانی از جمله عصبانیت های بی دلیل و یا پرخاشگری می شود.وی می افزاید: اما باید تأکید کنم که زمینه خصوصی هم در به هم خوردن سلامت روانی فرد اهمیت دارد زیرا ممکن است میلیونها پرستار با بیماران روانی سر و کار داشته باشند اما مشکلات روانی برای خودشان پیش نیاید ولی ساعات کار زیاد و فشار آوردن فرد روی خودش باعث ایجاد مشکلاتی شود.
وی می افزاید: به عنوان مثال کسی که کار فکری می کند نمی تواند 12 ساعت مشغول به کار باشد، مسلماً این یعنی عدم رعایت بهداشت روانی خود فرد.
متأسفانه در ایران شرایط کار به گونه ای است که اصلاً به بهداشت روانی افراد توجه نمی شود، مثلاً صاحب یک کارخانه شیفت کاری شب و صبح دارد و تا یک فرد می خواهد با شرایط شب کاری عادت کند باید روز کار بماند و تمام توجیه آنها این است که کارگر در جای دیگری به کار مشغول نشود اما آنها نمی دانند که این مسأله یعنی ایجاد اختلال در وجود آن فرد و در نتیجه پایین آوردن بهره وری در کار.
وی می گوید: نبود توجه به بهداشت روان در ایران به عوامل دیگری هم بستگی دارد از جمله اینکه افراد با توانایی معین و سطح هوشی مشخص می خواهند کارهای خارق العاده کنند.
وی با تأکید بر اینکه در انتخاب یک شغل علاقه مبنای دوم است، می گوید: در درجه اول باید به میزان توانایی و امکانات هوشی و فکری توجه داشت. فردی می خواهد چند شغل را با هم داشته باشد، همسر باشد، مادر باشد، خانه دار باشد، شاغل باشد و در عین حال دانشجوی دکترا هم باشد! اگر چنین فردی دچار بیماری عصبی نشود باید به دکتر مراجعه کند! در بسیاری از اوقات افراد بدون توجه به سطح توانایی خود به کاری مشغول می شوند و این هم یعنی رعایت نکردن بهداشت روان. در ایران تصور می شود هر کس کوشش کند موفق می شود اما اگر توانایی نداشته باشد هر چقدر کوشش کند موفق نخواهد شد.وی می گوید: در کشوری مثل انگلستان سالی 50 یا 60 هزار نفر تقاضا دارند که وارد دانشگاه شوند اما در کشور ما سالی چند میلیون نفر می خواهند وارد دانشگاه شوند، این در حالی است که 20 درصد جمعیت ما بی سواد هستند نتیجه این می شود که همه دانشگاه می روند اما بهره وری و کارایی لازم را ندارند چون بدون توجه به سطح هوش و توانایی خود وارد دانشگاه می شوند.
در کشورهای پیشرفته چون هیچ کس بی دلیل منطقی وارد دانشگاه نمی شود راه ورود به دانشگاه باز است و چه بسا افرادی از کشور ما به آن کشورها می روند و وارد دانشگاه می شوند اما چون نمی توانند ادامه تحصیل بدهند، بر می گردند.
وی می گوید: بسیاری از ما دچار کمال طلبی منفی هستیم. کمال طلبی مثبت یعنی پیشرفت و رسیدن به اهداف اما کمال طلبی منفی یعنی شما قصد دارید پیشرفت کنید اما امکان و توانایی لازم را ندارید.
دکتر ضرابی با اشاره به اینکه مدیری می تواند به این مسأله توجه داشته باشد که خودش دچار استرس نباشد، می افزاید: اغلب مدیران چون خود به کارشان مسلط نیستند و می دانند افراد زیر دستشان آنها را قبول ندارند نیروهای خود را تحت فشار قرار می دهند، در صورتی که باید دانست مدیری که زیر دستش را تحت فشار قرار می دهد در کار خودش اشکال وجود دارد، زیرا نتوانسته است کاری کند که مورد پذیرش واقع شود. این مسأله در کارهای فنی نمود بارزتری دارد.
مدیری که به کارش آشنا نباشد فقط مأمور حضور و غیاب است. پس رعایت بهداشت روانی تا حد زیادی به دو عامل فرد و ایجاد شرایط مساعد توسط مدیر یک سازمان بستگی دارد.

آموزش را فراموش نکنیم
محمد جوادی، کارشناس ارشد مشاوره و عضو هیأت علمی دانشگاه به خبرنگار ما می گوید: بهداشت روان تعاریف زیادی دارد، یکی از این تعاریف این است که سلامت فکر و اندیشه و عواطف و احساسات و هیجانات داشته باشیم. تعریف دیگر از بهداشت روان عبارت است از، خودآگاهی فرد از توانمندیها و محدودیت هایش و شکوفا کردن توانایی های بالقوه و بالفعل.
وی می افزاید: اما بهداشت روانی در محیط کار یعنی اقدامها و ایجاد شرایطی که روی روح و روان افراد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال در ژاپن از طریق سیستم تهویه هوا بوی گلهای خوشبو را وارد اتاق می کردند که تأثیر مثبتی روی کار افراد داشت، البته این کار کوچکی است اما در رابطه با بهداشت روان در محیط کار هر قدر کارهای مثبتی انجام شود تأثیر مهمی دارد.
وی می گوید: در هر سازمانی برنامه ریزان و مدیران آن سازمان باید در راستای گسترش هر چه بیشتر روابط انسانی و آموزش مهارت های اجتماعی و روشهای مقابله با مشکلات آموزش هایی به کارکنانشان بدهند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان می سازد: البته من معتقدم در سالهای اخیر وضعیت در کشور ما به مراتب مطلوب تر از گذشته است و به این مسأله تا حدود زیادی توجه شده است.
وی می افزاید: وقتی فشار و استرس به آدمها وارد می شود چربی ها و پروتیین ها در بدن به قند تبدیل می شود و به شکل خودکار وقتی که انرژی فرد مصرف شد بدن ضعیف می شود و با ضعیف شدن بدن، ارگانیزم بدن انسان به بیماری های مختلف جواب می دهد.
جوادی می گوید: به عنوان مثال رابطه بین سرماخوردگی و استرس یک رابطه مستقیم است، بسیاری از بیماری ها مثل کهیرزدن پوست، دردهای میگرنی و بسیاری از ناراحتی های قلبی و عروقی و معده با افزایش سطح استرس و اضطراب رابطه مستقیم دارد.ما باید بتوانیم با به دست آوردن مهارت های لازم سطحی از استرس ها را کنترل کنیم.

دکتر رضا دولتیار باستانی، روانشناس و مدرس دانشگاه به خبرنگار ما می گوید: در محیطی که کلیه عوامل و مسایلی که باعث کاهش استرس های محیطی یا فشارهای روانی بر فرد می شود وجود داشته باشد در آن محیط بهداشت روانی رعایت می شود.
وی می گوید: ما در صنایع، سازمان ها و ادارات مختلف عواملی را که باعث کاهش فشار روانی شود نداریم، در عوض کلیه عواملی که باعث بر هم خوردن بهداشت روانی یک فرد می شود به وفور موجود است.
دکتر باستانی خاطر نشان می سازد: اکنون بیش از 30 درصد از پرسنل اداری ایران از وضعیت بهداشت روانی مطلوب برخوردار نیستند آنها اگر چه بیمار نیستند اما از ناراحتی های اعصاب رنج می برند.
دکتر باستانی خاطر نشان می سازد: مشاغل مختلف استرس های متفاوتی هم دارد مثلاً یک خبرنگار حوزه سیاسی با یک خبرنگار حوزه حوادث با استرس های متفاوتی مواجه هستند. شاید خبرنگار حوادث بعد از مدتی مواجهه با انواع استرس، گرایش به پرخاشگری و بدبینی داشته باشد و یا خبرنگار اجتماعی به لحاظ عاطفی دچار مشکل شود.
وی در خاتمه می گوید: بدون اغراق می توانم بگویم 50 درصد مسایل روانی پرسنل به مسأله بهداشت روانی در محیط کار بستگی دارد، زیرا نبود بهداشت در محیط کار باعث نبود تحرک و خلاقیت و شادابی خواهد شد.

یک شاخه گل، یک نغمه خوش
کارفرمایان ما باید باور کنند که مدیریت نیروی انسانی با افزایش ساعات کار، کاهش مرخصی ها، فشار بر حضور و غیاب و مسایل این گونه تحقق نمی یابد باید پذیرفت نیروی انسانی قبل از هر چیز یک انسان زنده است که اگر قرار است جسمش در خدمت اهداف سازمان باشد، باید روح و روانی آسوده و کم اضطراب داشته باشد. گاهی یک شاخه گل زیبا یا یک نغمه خوش در محیط کاری می تواند به اندازه چندین بخشنامه شدید و خشک اثر داشته باشد.