تمامی حقوق این وبسایت محفوظ می باشد
طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط ساناتک
رسوخ به اعماق روح به کمک هنر
سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۸
یکی از مباحث مطرح در علم روانپزشکی، ارتباط میان فعالیتهای مغز و اختلالات روانی است. در واقع با توجه به این که مغز به عنوان عالیترین عضو تفکر، منشاء هرگونه خلاقیت محسوب میشود، مطمئنا میان هنر و حالات روانی نیز ارتباط وجود دارد و به همین دلیل هم این علم به عنوان یکی از اساسیترین موارد تجلی خلاقیتهای انسان، نقش موثری در درمان و تشخیص اختلالات روانی دارد. البته اگرچه ارتباط میان هنر و مسائل روانی پدیده جدیدی نیست و از گذشته نیز ارتباط میان این دو کاملا به اثبات رسیده؛ اما کمتر به عنوان یک واقعیت علمیمورد توجه قرار گرفته است.
تاثیر هنر در درمان اختلالات روانی، یکی از موضوعات اصلی مورد بررسی در نهمین همایش سالانه روانپزشکان ایران است که قرار است از 3 تا 6 آذر ماه با حضور بیش از 800 متخصص برگزار شود. ماهیت این روش وآگاهی از ابعاد مختلف درمانیاش باعث شد تا به هنر درمانی به عنوان رویکردی جدید در درمان اختلالات روانی نگاهی ویژه داشته باشیم.
هنردرمانی طیف وسیعی از رویکردها و کاربردهای درمانی را در برمیگیرد که معمولا در آن از هنرهای بصری مانند نقاشی، طراحی، کلاژ و مجسمهسازی استفاده میشود و اشکال دیگری مانند موسیقی درمانی، نمایش درمانی یا استفاده از ادبیات نیز وجود دارند. در هنرهای بصری و موسیقی، هنر به عنوان ابزاری برای ارتباط و بیان غیرکلامی به کار میرود و آنچه در زبان نمیگنجد یا توسط آن قابل انتقال نیست، بیان میشود. هنردرمانی در واقع به عنوان نوعی روان درمانی، تلاشی سازمان یافته برای کمک به افراد است تا ارتباط انطباقی و سازگاری بهتری میان خود و جهان بیرون پیدا کنند. به گفته دکتر غلامحسین معتمدی، روانپزشک، تکنیکهای هنردرمانی براساس رویکردهای گوناگون سیستمی، تحلیل روانی، شناختی و رفتارگرایی بنا شده و در مسائل مختلف روانی، اجتماعی و عاطفی کاربرد اصولی پیدا کرده است.
معتمدی میافزاید: فرض بر این است که در هنردرمانی، درمان ناشی از خود فرآیند آفرینش هنری است. به عبارت دیگر، فرآیند خلاقیت از خود اثر هنری اهمیت بیشتری دارد. پس هنردرمانی به آفرینش آثار بدیع هنری نظر ندارد بلکه میخواهد به انسانها کمک کند تا نگرشی مثبت درباره خود و جهان به دست آورند و روابط خود با دیگران را بهبود بخشند. هنردرمانی همیشه به صورت درمان و در بافت رابطه درمانی با درمانگر به هنر میپردازد و از یک منطق درمانی برخوردار است. لذا بعد زیبایی شناختی هنر در آن اهمیت ثانوی مییابد. احساس، خلاقیت، بیان و ارتباط را میتوان چهار ستون هنردرمانی دانست. هنردرمانی نوعی تکنیک درمانی است که وضعیت احساسی و هیجانی بیمارانی را که از کشمکشهای روحی و روانی در رنجند، بهبود میبخشد. البته ناگفته نماند که خلاقیت و آفرینش هنری بخودی خود نیز حائز اهمیت است زیرا در جریان آن تفکرات و احساسات فرد بیان میشود و نوعی رشد شخصی و تعالی روحی و معنوی رخ میدهد. به عبارت دیگر ابعاد زیباشناختی آفرینش هنری نیز میتواند در بهبود خلق، ایجاد نشاط و افزایش اعتماد به نفس و آگاهی فرد نقش داشته باشد و حتی بر عوامل فیزیولوژیک مانند تنفس و فشار خون تاثیر مثبت بگذارد.
به گفته معتمدی؛ اهداف و عناصر درمانی هنردرمانی عبارتند از ارتقای هویت شخص از انسانی ناتوان به فردی خلاق، تصحیح خودپنداره یا تصویر ذهنی فرد و تقویت خودباوری و افزایش اعتماد به نفس او، تقویت کنترل درونی به جای سیطره عوامل بیرونی، بهبود ارتباط با دیگران، تقویت آگاهی جسمانی، تخلیه روانی و پالایش احساسی در مواجهه با تعارضات عاطفی، بهبود هماهنگیهای حرکتی، بهبود و اصلاح مهارتهای اجتماعی، افزایش بصیرت و بینش، تقویت زبان تصویری و شیوههای بیان خلاق در رویارویی با مشکلات.
نقش کلیدی هنر درمانی در درمان و پیشگیری بیماریها
امروزه در عرصه بهداشت روان هنردرمانی هم در درمان و هم در پیشگیری نقش بازی میکند. در بخش پیشگیری کاربرد وسیعی پیدا کرده است و بخصوص در آموزش کودکان استثنایی و عادی و افزایش اعتماد به نفس نوجوانان به کار میرود. کودکان معمولا حس هنری بالایی دارند و ذاتا خلاقند و از آنجا که دایره واژگانی آنها محدود است، براحتی میتوانند از نقاشی و طراحی برای ابراز احساسات خود در قالب تصاویر استفاده کنند.
هنردرمانی در تمام سنین و در مراحل مختلف رشد و نیز گروههای اجتماعی گوناگون به کار میرود و موارد کاربرد آن فهرست بلندبالایی را دربرمیگیرد که هم بیماران بستری در بیمارستانها را شامل میشود و هم به طور سرپایی قابل استفاده است. البته به گفته دکتر معتمدی، هنردرمانی در ارتقای سبک زندگی و بهداشت عمومی افراد سالم نیز نقش مثبت دارد. به عنوان مثال کاهش استرس که ناشی از فعالیتهای لذتبخش هنری است، موجب تقویت سیستم ایمنی بدن میشود و نقش حفاظتی در برابر بیماریها ایفا میکند. تمرینهای هنری فرصتی برای ایجاد هماهنگی میان چشمها و دستها و در نتیجه تهییج مسیرهای عصبی میان دست و مغز است که موجب افزایش سطح انرژی و اعتماد به نفس میشود.
عقب ماندگی ذهنی، مشکلات یادگیری در کودکان، ناکامیهای تحصیلی، اضطراب، افسردگی، اختلالات تبدیلی، وسواس، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، مشکلات زناشویی، بیماریهای مزمن کلیه، سرطان، هموفیلی، آسم، ایدز، دیابت، صدمات مغزی، دردهای مزمن، پارکینسون، مشکلات سالمندان و آلزایمر از جمله موارد گسترده کاربرد هنردرمانی به شمار میآید. بتازگی هنردرمانی در عرصههای شناختی و رفتارگرایی نیز برای ایجاد مهارتهای اجتماعی به کار میرود. به طور کلی میتوان گفت که هنردرمانی در ارتقای کیفیت کلی زندگی و کمک به افزایش احساس خوب بودن و سلامت فیزیکی و روانی موثر است.
استفاده از نقاشی، حرکات موزون، مجسمهسازی، عکاسی، کلاژ، موسیقی، نمایش و ادبیات انواع گوناگون هنردرمانی را تشکیل میدهند که تحت عناوین موسیقی درمانی، نمایش درمانی، قصه درمانی و غیره ارائه میشوند. موسیقی درمانی در توانبخشی بیماران به کار میرود و عناصر ریتمیک آن ریتم زندگی و رفتار افراد را بهبود میبخشد. همچنین در تعدیل رفتار کودکان عقب مانده نیز موثر است زیرا با استفاده از ریتم و موسیقی، مهارتها و هماهنگی حرکتی آنان بهتر میشود. قصه درمانی در انتقال غیرمستقیم پیامهای مهم جامعه در مورد یادگیری رفتارهای انطباقی و سازگارانه در بافت اجتماع موثر است. نمایش درمانی که در آن از نمایش برای بیان احساس استفاده میشود، مدیون تلاشهای جاکوب مورنو (Jacob Moreno) در سالهای 30 قرن بیستم است. در نمایش درمانی یا درام روانی (Psychodrama) هرکس میتواند نقش متفاوتی را به عهده بگیرد و از این طریق در ابعاد و ژرفای شخصیتی خود به کاوش بپردازد.
گروه درمانی راهی برای رهایی از مشکلات
هرچند هنردرمانی را میتوان به صورت فردی نیز انجام داد ولی در اغلب موارد جلسات هنردرمانی به صورت گروهی در گروههای کوچک و بزرگ برگزار میشود و شیوهها و تکنیکهای متنوعی در آن به کار میرود. گروهها نیز به دو نوعسازمان یافته وسازمان نیافته تقسیم میشوند. در گروههایسازمان نیافته افراد در انتخاب موضوع و مصالح کاری خود آزاد هستند. هدف این نوع هنردرمانی تقویت استقلال فرد و تغییر محور کنترل او از جهان بیرون به دنیای درون است. جلسات گروهی در بهبود مهارتهای ارتباطی موثرند. در این جلسات افراد میتوانند در کار هنری با هم مشارکت کنند و کار در معرض تماشای همه قرار دارد. باید توجه داشت که در هنردرمانی تکنیکهای حرفهای یک هنر مورد تاکید قرار نمیگیرند.
به گفته دکتر معتمدی، بنیاد هنردرمانی بر تشکیل کارگاههای درمانی استوار است که تجهیزات آنها براساس نوع هنردرمانی متفاوت است. البته تجهیزات پیچیدهای در کار نیست بلکه همان مصالح آفرینش هنری مانند رنگ، مواد، بوم، آلات موسیقی، گل مجسمهسازی یا ماسک و لباس برای نمایش مورد نیاز است. قواعد و چگونگی جلسات کارگاه براساس نگرش و رهنمودهای روان درمانگر که در اینجا هنردرمانگر خوانده میشود، تفاوت مییابد. البته جلسات درمانی برای افراد بالغ معمولا یک یا 2 سال است و برای کودکان و سالمندان کمتر است. مطالب و ابزارهای مورد نیاز توسط درمانگر فراهم میشود و زمانی نیز برای برنامهریزی، اجرا، بحث و گفتگو درباره کار و بازتاب آن اختصاص مییابد. جلسات منظم گاهی 6 ماه یا بیشتر ادامه مییابد. ساختار جلسات براساس مشاهداتی که نشاندهنده حرکت به سوی اهداف درمانی است، شکل میگیرد و نتایج کمی و کیفی آن از زاویه بررسی فرآیندهای درونی بیمار در ارتباط با آفرینش هنری، کفایت فنی او و فرآیندهای جسمانی به کار گرفته شده و تناسب رسانه هنری ارزیابی میشود.
انتخاب رسانه هنری تصادفی نیست و به نوع رابطهای که بیمار با جسم و نیز تخیل خود و دنیای بیرونی برقرار میکند، بستگی دارد. البته نوع بیماری یا مشکل فرد نیز تاثیرگذار است. در حقیقت رسانه یکی از ارکان اصلی مرتبط با مقاصد درمانی است. معمولا رسانهای که بیمار با آن آشناست انتخاب نمیشود. مثلا از یک نقاش حتی اگر نیمه حرفه ای باشد خواسته نمیشود به نقاشی بپردازد و از روش تصویری برای بیان حالات خود استفاده کند؛ زیرا در این صورت رهایی از آموختهها و تجربههای قبلی او دشوار خواهد بود که با اصل تغییر در تناقض است. بنابراین بهتر است رسانه دیگری را انتخاب کند زیرا باید از آنچه تولید یا نقد و بررسی شده، شگفت زده شود و به نوعی به مواجه جدید با خویشتن دست یابد.
هدایت درمان به کمک هنر درمانگر
هنردرمانی توسط درمانگری هدایت میشود که نقش خود را به صورت مستقل یا به عنوان عضوی از تیم درمان کلی بیمار ایفا میکند. هنردرمانگر علاوه بر داشتن مدرک تحصیل حداقل لیسانس در رشته روانشناسی، باید دوره هنردرمانی را نیز گذرانده و مدتی نیز زیر نظر یک هنردرمانگر با تجربه کار کرده باشد تا بتواند به عنوان کارشناس هنردرمانی فعالیت کند. طبعا هنردرمانگر باید با مبانی و شیوهها و عرصههای هنری نیز آشنا باشد، اما لزومیندارد که هنرمند یا از استعدادهای هنری بالایی برخوردار باشد. هنردرمانگر با توجه به سن، توانایی و مشکلات مراجع و دیدگاه خود رسانه هنری خود را انتخاب کند. هنردرمانگر هدایت جلسات درمانی را بهعهده دارد و به مراجع میآموزد که چگونه میان هنر و زندگی خود ارتباط برقرار کند تا از این طریق احساسات و افکار خود را بیان کند و به بهبود دست یابد.
معتمدی تاکید میکند که: باید توجه داشت که درمان بیماریها و مشکلات روانی و رفتاری، درمانی چندوجهی است که اغلب از شیوههای گوناگون درمانی به طور همزمان استفاده میشود. هنردرمانی نیز مانند سایر انواع روان درمانی در کنار شیوههای دیگر درمانی مانند دارودرمانی یا سایر روان درمانیها نقش بازی میکند. لذا بحث جایگزینی این نوع درمان به جای سایر روشهای درمانی از جمله روشهای سنتی غیرضروری است. گسترش علاقه متخصصان حرفهای و وسعت روشهای به کار رفته در هنردرمانی میتواند نویدبخش آن باشد که در آینده در میان انواع روشهای درمانی نقش گستردهتری بازی کند.
در ایران نیز بتازگی توجه بیشتری به هنردرمانی میکنند. در سال 1383 مرکز مطالعات هنردرمانی در پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی تاسیس شده که از همکاری متخصصان هنردرمانی در زمینه نمایش، موسیقی، قصه و ادبیات بهره میبرد. اولین کنگره هنردرمانی در سال 1385 و دومین کنگره هنردرمانی از سوی این پژوهشکده، اردیبهشت امسال در تهران تشکیل شد. همچنین میتوان به جشنواره بینالمللی تئاتر معلولان جوان که سال 1388 در تهران برگزار شد و به جشنواره موسیقی معلولان نیز اشاره کرد. از لحاظ عملی نیز رفته رفته شاهد علاقه بیشتر روانشناسان بالینی به این حوزه و استفاده از تکنیکهای آن در کار حرفهای هستیم.
هنر درمانی در گذر زمان
هنر یکی از راهها و ابزارهای تامین بقای انسان است و بدیهی است در شرایطی مانند بیماریها و مشکلات روحی و جسمی نیز میتواند نقشی تصحیحکننده و تسکین بخش بازی کند. ظاهرا بشر از نخستین روزهای حیات خود با این کارکرد هنر آشنا بوده و بسیاری از نقاشیهای باقیمانده در غارهای دوران پارینه سنگی، منعکسکننده دغدغههای ذهنی و راهی برای کسب آرامش روحی و غلبه بر ترسها و اضطرابهای انسان اولیه است.
هنر وسیلهای برای ابراز احساسات و برقراری ارتباط با دیگران بوده و مانند زبانی جهانی است. از اینرو میتواند نقشی پالایشدهنده ایفا کند و ارتباط انسانی را ارتقا بخشد. در آثار هنری با پیامها، تمثیلها و اشارات روبهرو میشویم و تخیلات هنری چون از اعماق ناخودآگاه انسان نشأت میگیرد تمایلات، روحیات، محتویات درونی و گاهی پنهان او را آشکار میکند. در بسیاری از موارد هنر نوعی ارتباط غیرکلامی و وسیلهای برای بیان آمال و آرزوهای انسان و راهی برای تسکین آلام و فشارهای عاطفی درونی اوست که در طراحی، نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی انعکاس مییابد. تصویر شکار حیوانات، مقابله با بلایای طبیعی و ترسیم عناصر طبیعی مانند خورشید، ماه و رعد و برق در خدمت تامین نیازها و تسکین ترسهای انسانهای اولیه بوده است.
با ظهور تمدن نیز این کارکرد مورد توجه قرار گرفته است. یونانیها معتقد بودند که وجود جامعه سالم با آموزش موسیقی و ژیمناستیک به کودکان تحقق مییابد. همچنین از موسیقی برای درمان جنون استفاده میکردند یا برای نمایش نیز خواص درمانی قائل بودند. ارسطو نمایش را از زاویه تخلیه هیجانی و پالایش روانی ارج مینهاد. فارابی نیز از موسیقی برای درمان بیماریها استفاده میکرد و در متون پزشکی سنتی ایران از تاثیر موسیقی در درمان حصبه سخن رانده شده است.
در قرن 19 فعالیتهای هنری به برخی از آسایشگاههای روحی راه یافت. در ابتدا هدف تنها سرگرم کردن دیوانگان بود. مجلس رقص مجانین و مبتلایان به هیستری و جمعآوری آثار هنری بیماران روانی در فرانسه و ایتالیا بر پا شد. اما تنها در قرن 20 و به طور مشخص از سالهای 1930 بود که هنردرمانی به صورت امروزی خود در اروپا و آمریکا متولد شد و نخستین کسی که از آن سخن گفت نه یک روانشناس یا روانپزشک بلکه نقاشی به نام آدریان هیل بود که 50 موضوع آسیبشناسی روانی هنر را مطرح کرد. از سالهای 60 علاقه روانشناسان و روانپزشکان به هنردرمانی افزایش یافت و از سالهای 90 شاهد شکوفایی این رشته هستیم.
تاثیر هنر در درمان اختلالات روانی، یکی از موضوعات اصلی مورد بررسی در نهمین همایش سالانه روانپزشکان ایران است که قرار است از 3 تا 6 آذر ماه با حضور بیش از 800 متخصص برگزار شود. ماهیت این روش وآگاهی از ابعاد مختلف درمانیاش باعث شد تا به هنر درمانی به عنوان رویکردی جدید در درمان اختلالات روانی نگاهی ویژه داشته باشیم.
هنردرمانی طیف وسیعی از رویکردها و کاربردهای درمانی را در برمیگیرد که معمولا در آن از هنرهای بصری مانند نقاشی، طراحی، کلاژ و مجسمهسازی استفاده میشود و اشکال دیگری مانند موسیقی درمانی، نمایش درمانی یا استفاده از ادبیات نیز وجود دارند. در هنرهای بصری و موسیقی، هنر به عنوان ابزاری برای ارتباط و بیان غیرکلامی به کار میرود و آنچه در زبان نمیگنجد یا توسط آن قابل انتقال نیست، بیان میشود. هنردرمانی در واقع به عنوان نوعی روان درمانی، تلاشی سازمان یافته برای کمک به افراد است تا ارتباط انطباقی و سازگاری بهتری میان خود و جهان بیرون پیدا کنند. به گفته دکتر غلامحسین معتمدی، روانپزشک، تکنیکهای هنردرمانی براساس رویکردهای گوناگون سیستمی، تحلیل روانی، شناختی و رفتارگرایی بنا شده و در مسائل مختلف روانی، اجتماعی و عاطفی کاربرد اصولی پیدا کرده است.
معتمدی میافزاید: فرض بر این است که در هنردرمانی، درمان ناشی از خود فرآیند آفرینش هنری است. به عبارت دیگر، فرآیند خلاقیت از خود اثر هنری اهمیت بیشتری دارد. پس هنردرمانی به آفرینش آثار بدیع هنری نظر ندارد بلکه میخواهد به انسانها کمک کند تا نگرشی مثبت درباره خود و جهان به دست آورند و روابط خود با دیگران را بهبود بخشند. هنردرمانی همیشه به صورت درمان و در بافت رابطه درمانی با درمانگر به هنر میپردازد و از یک منطق درمانی برخوردار است. لذا بعد زیبایی شناختی هنر در آن اهمیت ثانوی مییابد. احساس، خلاقیت، بیان و ارتباط را میتوان چهار ستون هنردرمانی دانست. هنردرمانی نوعی تکنیک درمانی است که وضعیت احساسی و هیجانی بیمارانی را که از کشمکشهای روحی و روانی در رنجند، بهبود میبخشد. البته ناگفته نماند که خلاقیت و آفرینش هنری بخودی خود نیز حائز اهمیت است زیرا در جریان آن تفکرات و احساسات فرد بیان میشود و نوعی رشد شخصی و تعالی روحی و معنوی رخ میدهد. به عبارت دیگر ابعاد زیباشناختی آفرینش هنری نیز میتواند در بهبود خلق، ایجاد نشاط و افزایش اعتماد به نفس و آگاهی فرد نقش داشته باشد و حتی بر عوامل فیزیولوژیک مانند تنفس و فشار خون تاثیر مثبت بگذارد.
به گفته معتمدی؛ اهداف و عناصر درمانی هنردرمانی عبارتند از ارتقای هویت شخص از انسانی ناتوان به فردی خلاق، تصحیح خودپنداره یا تصویر ذهنی فرد و تقویت خودباوری و افزایش اعتماد به نفس او، تقویت کنترل درونی به جای سیطره عوامل بیرونی، بهبود ارتباط با دیگران، تقویت آگاهی جسمانی، تخلیه روانی و پالایش احساسی در مواجهه با تعارضات عاطفی، بهبود هماهنگیهای حرکتی، بهبود و اصلاح مهارتهای اجتماعی، افزایش بصیرت و بینش، تقویت زبان تصویری و شیوههای بیان خلاق در رویارویی با مشکلات.
نقش کلیدی هنر درمانی در درمان و پیشگیری بیماریها
امروزه در عرصه بهداشت روان هنردرمانی هم در درمان و هم در پیشگیری نقش بازی میکند. در بخش پیشگیری کاربرد وسیعی پیدا کرده است و بخصوص در آموزش کودکان استثنایی و عادی و افزایش اعتماد به نفس نوجوانان به کار میرود. کودکان معمولا حس هنری بالایی دارند و ذاتا خلاقند و از آنجا که دایره واژگانی آنها محدود است، براحتی میتوانند از نقاشی و طراحی برای ابراز احساسات خود در قالب تصاویر استفاده کنند.
هنردرمانی در تمام سنین و در مراحل مختلف رشد و نیز گروههای اجتماعی گوناگون به کار میرود و موارد کاربرد آن فهرست بلندبالایی را دربرمیگیرد که هم بیماران بستری در بیمارستانها را شامل میشود و هم به طور سرپایی قابل استفاده است. البته به گفته دکتر معتمدی، هنردرمانی در ارتقای سبک زندگی و بهداشت عمومی افراد سالم نیز نقش مثبت دارد. به عنوان مثال کاهش استرس که ناشی از فعالیتهای لذتبخش هنری است، موجب تقویت سیستم ایمنی بدن میشود و نقش حفاظتی در برابر بیماریها ایفا میکند. تمرینهای هنری فرصتی برای ایجاد هماهنگی میان چشمها و دستها و در نتیجه تهییج مسیرهای عصبی میان دست و مغز است که موجب افزایش سطح انرژی و اعتماد به نفس میشود.
عقب ماندگی ذهنی، مشکلات یادگیری در کودکان، ناکامیهای تحصیلی، اضطراب، افسردگی، اختلالات تبدیلی، وسواس، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، مشکلات زناشویی، بیماریهای مزمن کلیه، سرطان، هموفیلی، آسم، ایدز، دیابت، صدمات مغزی، دردهای مزمن، پارکینسون، مشکلات سالمندان و آلزایمر از جمله موارد گسترده کاربرد هنردرمانی به شمار میآید. بتازگی هنردرمانی در عرصههای شناختی و رفتارگرایی نیز برای ایجاد مهارتهای اجتماعی به کار میرود. به طور کلی میتوان گفت که هنردرمانی در ارتقای کیفیت کلی زندگی و کمک به افزایش احساس خوب بودن و سلامت فیزیکی و روانی موثر است.
استفاده از نقاشی، حرکات موزون، مجسمهسازی، عکاسی، کلاژ، موسیقی، نمایش و ادبیات انواع گوناگون هنردرمانی را تشکیل میدهند که تحت عناوین موسیقی درمانی، نمایش درمانی، قصه درمانی و غیره ارائه میشوند. موسیقی درمانی در توانبخشی بیماران به کار میرود و عناصر ریتمیک آن ریتم زندگی و رفتار افراد را بهبود میبخشد. همچنین در تعدیل رفتار کودکان عقب مانده نیز موثر است زیرا با استفاده از ریتم و موسیقی، مهارتها و هماهنگی حرکتی آنان بهتر میشود. قصه درمانی در انتقال غیرمستقیم پیامهای مهم جامعه در مورد یادگیری رفتارهای انطباقی و سازگارانه در بافت اجتماع موثر است. نمایش درمانی که در آن از نمایش برای بیان احساس استفاده میشود، مدیون تلاشهای جاکوب مورنو (Jacob Moreno) در سالهای 30 قرن بیستم است. در نمایش درمانی یا درام روانی (Psychodrama) هرکس میتواند نقش متفاوتی را به عهده بگیرد و از این طریق در ابعاد و ژرفای شخصیتی خود به کاوش بپردازد.
گروه درمانی راهی برای رهایی از مشکلات
هرچند هنردرمانی را میتوان به صورت فردی نیز انجام داد ولی در اغلب موارد جلسات هنردرمانی به صورت گروهی در گروههای کوچک و بزرگ برگزار میشود و شیوهها و تکنیکهای متنوعی در آن به کار میرود. گروهها نیز به دو نوعسازمان یافته وسازمان نیافته تقسیم میشوند. در گروههایسازمان نیافته افراد در انتخاب موضوع و مصالح کاری خود آزاد هستند. هدف این نوع هنردرمانی تقویت استقلال فرد و تغییر محور کنترل او از جهان بیرون به دنیای درون است. جلسات گروهی در بهبود مهارتهای ارتباطی موثرند. در این جلسات افراد میتوانند در کار هنری با هم مشارکت کنند و کار در معرض تماشای همه قرار دارد. باید توجه داشت که در هنردرمانی تکنیکهای حرفهای یک هنر مورد تاکید قرار نمیگیرند.
به گفته دکتر معتمدی، بنیاد هنردرمانی بر تشکیل کارگاههای درمانی استوار است که تجهیزات آنها براساس نوع هنردرمانی متفاوت است. البته تجهیزات پیچیدهای در کار نیست بلکه همان مصالح آفرینش هنری مانند رنگ، مواد، بوم، آلات موسیقی، گل مجسمهسازی یا ماسک و لباس برای نمایش مورد نیاز است. قواعد و چگونگی جلسات کارگاه براساس نگرش و رهنمودهای روان درمانگر که در اینجا هنردرمانگر خوانده میشود، تفاوت مییابد. البته جلسات درمانی برای افراد بالغ معمولا یک یا 2 سال است و برای کودکان و سالمندان کمتر است. مطالب و ابزارهای مورد نیاز توسط درمانگر فراهم میشود و زمانی نیز برای برنامهریزی، اجرا، بحث و گفتگو درباره کار و بازتاب آن اختصاص مییابد. جلسات منظم گاهی 6 ماه یا بیشتر ادامه مییابد. ساختار جلسات براساس مشاهداتی که نشاندهنده حرکت به سوی اهداف درمانی است، شکل میگیرد و نتایج کمی و کیفی آن از زاویه بررسی فرآیندهای درونی بیمار در ارتباط با آفرینش هنری، کفایت فنی او و فرآیندهای جسمانی به کار گرفته شده و تناسب رسانه هنری ارزیابی میشود.
انتخاب رسانه هنری تصادفی نیست و به نوع رابطهای که بیمار با جسم و نیز تخیل خود و دنیای بیرونی برقرار میکند، بستگی دارد. البته نوع بیماری یا مشکل فرد نیز تاثیرگذار است. در حقیقت رسانه یکی از ارکان اصلی مرتبط با مقاصد درمانی است. معمولا رسانهای که بیمار با آن آشناست انتخاب نمیشود. مثلا از یک نقاش حتی اگر نیمه حرفه ای باشد خواسته نمیشود به نقاشی بپردازد و از روش تصویری برای بیان حالات خود استفاده کند؛ زیرا در این صورت رهایی از آموختهها و تجربههای قبلی او دشوار خواهد بود که با اصل تغییر در تناقض است. بنابراین بهتر است رسانه دیگری را انتخاب کند زیرا باید از آنچه تولید یا نقد و بررسی شده، شگفت زده شود و به نوعی به مواجه جدید با خویشتن دست یابد.
هدایت درمان به کمک هنر درمانگر
هنردرمانی توسط درمانگری هدایت میشود که نقش خود را به صورت مستقل یا به عنوان عضوی از تیم درمان کلی بیمار ایفا میکند. هنردرمانگر علاوه بر داشتن مدرک تحصیل حداقل لیسانس در رشته روانشناسی، باید دوره هنردرمانی را نیز گذرانده و مدتی نیز زیر نظر یک هنردرمانگر با تجربه کار کرده باشد تا بتواند به عنوان کارشناس هنردرمانی فعالیت کند. طبعا هنردرمانگر باید با مبانی و شیوهها و عرصههای هنری نیز آشنا باشد، اما لزومیندارد که هنرمند یا از استعدادهای هنری بالایی برخوردار باشد. هنردرمانگر با توجه به سن، توانایی و مشکلات مراجع و دیدگاه خود رسانه هنری خود را انتخاب کند. هنردرمانگر هدایت جلسات درمانی را بهعهده دارد و به مراجع میآموزد که چگونه میان هنر و زندگی خود ارتباط برقرار کند تا از این طریق احساسات و افکار خود را بیان کند و به بهبود دست یابد.
معتمدی تاکید میکند که: باید توجه داشت که درمان بیماریها و مشکلات روانی و رفتاری، درمانی چندوجهی است که اغلب از شیوههای گوناگون درمانی به طور همزمان استفاده میشود. هنردرمانی نیز مانند سایر انواع روان درمانی در کنار شیوههای دیگر درمانی مانند دارودرمانی یا سایر روان درمانیها نقش بازی میکند. لذا بحث جایگزینی این نوع درمان به جای سایر روشهای درمانی از جمله روشهای سنتی غیرضروری است. گسترش علاقه متخصصان حرفهای و وسعت روشهای به کار رفته در هنردرمانی میتواند نویدبخش آن باشد که در آینده در میان انواع روشهای درمانی نقش گستردهتری بازی کند.
در ایران نیز بتازگی توجه بیشتری به هنردرمانی میکنند. در سال 1383 مرکز مطالعات هنردرمانی در پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی تاسیس شده که از همکاری متخصصان هنردرمانی در زمینه نمایش، موسیقی، قصه و ادبیات بهره میبرد. اولین کنگره هنردرمانی در سال 1385 و دومین کنگره هنردرمانی از سوی این پژوهشکده، اردیبهشت امسال در تهران تشکیل شد. همچنین میتوان به جشنواره بینالمللی تئاتر معلولان جوان که سال 1388 در تهران برگزار شد و به جشنواره موسیقی معلولان نیز اشاره کرد. از لحاظ عملی نیز رفته رفته شاهد علاقه بیشتر روانشناسان بالینی به این حوزه و استفاده از تکنیکهای آن در کار حرفهای هستیم.
هنر درمانی در گذر زمان
هنر یکی از راهها و ابزارهای تامین بقای انسان است و بدیهی است در شرایطی مانند بیماریها و مشکلات روحی و جسمی نیز میتواند نقشی تصحیحکننده و تسکین بخش بازی کند. ظاهرا بشر از نخستین روزهای حیات خود با این کارکرد هنر آشنا بوده و بسیاری از نقاشیهای باقیمانده در غارهای دوران پارینه سنگی، منعکسکننده دغدغههای ذهنی و راهی برای کسب آرامش روحی و غلبه بر ترسها و اضطرابهای انسان اولیه است.
هنر وسیلهای برای ابراز احساسات و برقراری ارتباط با دیگران بوده و مانند زبانی جهانی است. از اینرو میتواند نقشی پالایشدهنده ایفا کند و ارتباط انسانی را ارتقا بخشد. در آثار هنری با پیامها، تمثیلها و اشارات روبهرو میشویم و تخیلات هنری چون از اعماق ناخودآگاه انسان نشأت میگیرد تمایلات، روحیات، محتویات درونی و گاهی پنهان او را آشکار میکند. در بسیاری از موارد هنر نوعی ارتباط غیرکلامی و وسیلهای برای بیان آمال و آرزوهای انسان و راهی برای تسکین آلام و فشارهای عاطفی درونی اوست که در طراحی، نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی انعکاس مییابد. تصویر شکار حیوانات، مقابله با بلایای طبیعی و ترسیم عناصر طبیعی مانند خورشید، ماه و رعد و برق در خدمت تامین نیازها و تسکین ترسهای انسانهای اولیه بوده است.
با ظهور تمدن نیز این کارکرد مورد توجه قرار گرفته است. یونانیها معتقد بودند که وجود جامعه سالم با آموزش موسیقی و ژیمناستیک به کودکان تحقق مییابد. همچنین از موسیقی برای درمان جنون استفاده میکردند یا برای نمایش نیز خواص درمانی قائل بودند. ارسطو نمایش را از زاویه تخلیه هیجانی و پالایش روانی ارج مینهاد. فارابی نیز از موسیقی برای درمان بیماریها استفاده میکرد و در متون پزشکی سنتی ایران از تاثیر موسیقی در درمان حصبه سخن رانده شده است.
در قرن 19 فعالیتهای هنری به برخی از آسایشگاههای روحی راه یافت. در ابتدا هدف تنها سرگرم کردن دیوانگان بود. مجلس رقص مجانین و مبتلایان به هیستری و جمعآوری آثار هنری بیماران روانی در فرانسه و ایتالیا بر پا شد. اما تنها در قرن 20 و به طور مشخص از سالهای 1930 بود که هنردرمانی به صورت امروزی خود در اروپا و آمریکا متولد شد و نخستین کسی که از آن سخن گفت نه یک روانشناس یا روانپزشک بلکه نقاشی به نام آدریان هیل بود که 50 موضوع آسیبشناسی روانی هنر را مطرح کرد. از سالهای 60 علاقه روانشناسان و روانپزشکان به هنردرمانی افزایش یافت و از سالهای 90 شاهد شکوفایی این رشته هستیم.