سرکوب نیازهای دوران کودکی؛ پیش زمینه ارتکاب جرم

شنبه ۰۵ شهریور ۱۳۷۹

در شماره گذشته بخشی از گزارش بررسی نقش سرکوب نیازهای دوران کودکی در گرایش افراد به بزهکاری و رفتارهای نابهنجار را خواندید. در این شماره قسمت دیگری از این گزارش را می خوانید:


ارتکاب جرم انعکاسی از سرکوب نیازها
«محمدعلی مهدوی ثابت» جرم شناس و استاد دانشگاه، در این رابطه می گوید: «این مسئله در بسیاری از مکتب های جرم شناسی و روان شناسی آمده است. وقتی به نیازهای کودک توجه نشود و آنها سرکوب شوند، شخص در آینده تمایل به رفتارهای خشن و مجرمانه از خود نشان می دهد و سعی می کند با زیر پا گذاشتن قوانین به نوعی به جامعه بی احترامی کند و درواقع هدف اصلی اش از این کار شناساندن خود به جامعه و نشان دادن این مسئله است که وی قدرت زیر پا گذاشتن قوانین را دارد.»
وی می افزاید: «زمانی که نیازهای دوران کودکی سرکوب می شود این نیازها در روان شخص تبدیل به حالت های دیگری می شود و درواقع جلوه های متفاوتی پیدا می کند و زمینه ساز بروز جرم می شود».
این استاد دانشگاه اضافه می کند: «جرم شناسان در بررسی علل ارتکاب بزه توسط افراد به این نتیجه رسیده اند که ارتکاب جرم انعکاسی از نیازهای ارضا نشده دوران کودکی اشخاص است هرچند که آنان با اراده آزاد مرتکب بزهکاری می شوند».
«مهدوی ثابت» می گوید: «در تست های روانی انجام شده و آزمایش های به عمل آمده روی سیستم فیزیولوژیکی مغز افراد بزهکار و ارتباط آن با سلول های عصبی و مایه های درون مغز این اشخاص، مشخص شده است که گرایش به رفتارهای ضدارزشی ریشه در همین نیازهای سرکوب شده دوران کودکی دارد که البته برخی از این رفتارهای ضدارزشی جرم محسوب می شوند و برخی دیگر مانند پرخاشگری به تنهایی جرم نیستند».
رمزواره اخلاقی- رفتاری و محیط اجتماعی
«غلامحسین معتمدی»، روانپزشک نیز در این رابطه می گوید: «اصولا سرکوب به عنوان یک ساختکار دفاعی توسط هر فردی مورد استفاده قرار می گیرد و به تنهایی جنبه منفی ندارد اما اگر استفاده از این مکانیزم دفاعی بیش از حد شود حالت تعادل روانی شخص را مختل می کند. وقتی تمایلات و نیازهای فرد برآورده نشود، وی آنها را به اعماق ناخودآگاه خود می برد و درواقع آنها را سرکوب می کند».
این روانپزشک در ادامه می گوید: «کودکان دارای نیازهای زیستی، عاطفی، معنوی و شناختی هستند که سرکوب یا عدم ارضای هر دسته از آنها مشکلات مربوط به خود را ایجاد می کند. به عنوان مثال اگر نیاز به احساس ایمنی که به کودک امنیت می دهد برآورده نشود، وی در آینده دچار مشکلات زیادی می شود. اختلافات خانوادگی، پرخاشگری و بی اعتمادی به جامعه از جمله اثرات سرکوب این نیاز است».
وی می افزاید: «یکی از نیازهای دیگر کودکان دریافت رمزواره اخلاقی است. والدین باید به کودکان خود نوعی الگوی اخلاقی- رفتاری ارائه کنند . بعدها این وظیفه بر عهده مدرسه و جامعه خواهد بود، اما چنانچه پدر و مادر به دلایل مختلف از دادن این رمزواره به کودک خودداری کنند وی در آینده ممکن است معتاد، الکلی، بزهکار و قانون گریز شود و تبدیل به شخصی گردد که مجازات برایش هیچ مفهومی ندارد زیرا این فرد فاقد الگوی اخلاقی مناسب است و درواقع قید اخلاقی ندارد و می تواند بدون آن که احساس گناه کند بزرگترین جنایات و بزهکاری ها را مرتکب شود».
«معتمدی» اضافه می کند: «در این بین، محیط اجتماعی نیز نقش بسیار مهمی دارد. هرچه فشارهای اجتماعی روی افراد و گروه ها چه به لحاظ مادی و چه از نظر معنوی و درج رمزواره اخلاقی بیشتر باشد انسان ها را با مشکلات بیشتری روبرو می کند . درواقع این شرایط بیرونی نامناسب استفاده از مکانیزم سرکوب توسط فرد را افزایش می دهد و این بسیار خطرناک است».