تمامی حقوق این وبسایت محفوظ می باشد
طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط ساناتک
شاید جوان بودن هم مد شده است.
دوشنبه ۰۸ بهمن ۱۳۸۰
دو دوست جوان همدیگر را با القاب «پی ژی» و «پی تی» صدا کردند و بعد به علامت احوالپرسی کف دستهایشان را محکم به هم زدند.
اسم این گروه پی ایکس بود. شما هم مثل من لابد متعجب شدید!
پی ایکس یعنی چه؟! روزبه جواب داد: «یعنی بچه هایی که ماشین های پی دارند. ماشین پی که می دونید چیه؟»
با تعجب جواب دادم: نه!
در جوابم گفت: «بابا شما دیگه کجایید. منظورم ماشین هایی است که اسمشان با حرف «پ» شروع می شه. مثل پژو، پراید، پاترول، پاژرو، پی کی و کمترینشان پیکان. البته می دونید چیه؟ پیکان میکان تو کار ما نیست. پیکان دیگه از مد افتاده و فقط به درد مسافرکشی می خوره ولی خوب چون «پ» داره یه جورایی تو گروه راه می دیم.»
چند سالته؟
گفت: «21 سال»
پس حتما گواهینامه داری که رانندگی می کنی؟
گواهینامه که نه، ولی می دونی چیه من از قانون «جیم» برای رانندگی استفاده می کنم.
قانون جیم؟
گفت: آره دیگه، کش رفتن سویچ، جیم زدن از مامان و بابا. جیم زدن از دست مامورا.
اگه اتفاقی بیفته چی؟
قاه قاه می خنده: «صفاسیتی رو عشق است.»
25 نفری می شدند که چندتا چندتا و تک تک سر قرار سروکله شان پیدا می شد. رنگ بندی لباسهایشان شور و شوق و شادابی چهره هاشان در فضای سپید برفی، گرمی و سرزندگی آهنگینی را پراکنده بود.
شیدا در جواب سوالم که چطور با هم جمع شدید و وقت قرار را هماهنگ کردید، گفت: «خیلی راحت از طریق چت کردن با هم قرار گذاشتیم!»
آیا همدیگر را می شناختید؟
نه. خیلی از ما فقط ساعت قرار و محل قرارو می دونستیم.
چند سالته؟!
19 سال.
چرا ابروهات رو این قدر نازک کردی؟
چون مده.
فکر نمی کنی قیافتو خیلی بزرگتر از سنت نشون می ده؟
برام مهم نیست. تازه دوست دارم که بزرگتر از سنم باشم.
چه استفاده دیگه ای از اینترنت می کنی؟!
ای میل زدن، چت کردن و...
لابد چت کردن هم مد شده؟
خوب یه جورایی آره چون میشه مدتهای طولانی با اقصی نقاط دنیا و با آدم های مختلف با هزینه کم گپ زد و تبادل اطلاعات کرد.
الگوپذیری در میان جوانان تنها در شکل و پوشش آنها خلاصه نمی شود بلکه گاه فکر و روح آنها را نیز متاثر می کند. نمودهای این الگوپذیری در وادی ادبیات و هنر و اندیشه قابل مشاهده است. سبک هایی که به تقلید از قالب های هنری، ادبی غرب با خام دستی و بی پشتوانه لازم عرفی و فرهنگی و در کمال کاستی علمی و تجربی به نام هایی ناهمساز و نامحتوا، روزانه به ظهور و ثبت می رساند و در اندک مدتی راه در دل و روح جوانان باز می کنند و با آمیزه ای از شور و اشتیاق و احساس مولد آثاری ناپخته و گاه متضاد می شوند. به طور مثال می توان به شعرهایی اشاره کرد که از واژگانی نامتجانس و ناهماهنگ ساخته می شوند و آوایی بس ناموزون دارند و نقش هایی که با قلمی ناآگاه و تجربه نیندوخته به رنگهای خام و تقلیدی آمیخته می شوند و نیز موسیقی هایی که به نام موسیقی مردمی ارائه می شوند که فرسنگها فرسنگ فاصله از فرهنگ و آیین و سنت و سلیقه فرهنگ بومی ما دارد.
دکتر سید حسن حسینی، رئیس مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با استناد به ترجمه فرانسوی مد، آن را شکل زندگی تبیین می کند و می گوید: «مد به این دلیل در جوامع ایجاد می شود که افراد می خواهند بین خود و دیگری تفاوتی قایل شوند. به طوری که انسان همواره در طول تاریخ فرهنگ سازی خود نه تنها عواملی را جهت تمایز گروه های مختلف و همچنین تمایز گروه های جنسی و سنی از یکدیگر به وجود آورده بلکه برای تمایز گروه های فکری هم به مد استناد کرده. مثلا گفته من می خواهم گروه های فکری خودم را نسبت به شما متمایز کنم بنابراین از شکلی پیروی می کنم که شما نمی توانید.
به طور مثال در جوامع غربی تیپ هایی مثل پانک ها، رپ ها، هیپی ها و... به نوعی معترضان اجتماعی هستند که درواقع وسایل مختلفی را که در جهت ابراز خودشان است، قبول ندارند. مثلا هیپی ها گروهی بودند که جنگ ویتنام را رد می کردند. یعنی به طور کل آن نظام اجتماعی را با آن شکل و حیاتش قبول نداشتند، اکثرا هم نیروهای روشنفکر و دانشگاهی بودند. بنابراین این نوع گروه ها برای این که بگویند ما افراد دیگری هستیم، اسم ولباس و ظاهر خودشان را متفاوت می کنند.»
در کشور ما نیز گاهی پیروی از مد و پوشیدن لباس های ناهمگون نوعی واکنش ستیزه جویانه جوانان نسبت به مسائل و موضوعاتی است که در جامعه رخ می دهد و آنها با آن مخالفند و به این ترتیب ناخشنودی خود را ابراز می دارند. به طور کلی پیروی از مد گاهی هم وسیله ای برای اعلام جنگ به بزرگترها و احتمالا دهن کجی به اجتماع است. جوان می خواهد ناسازگاری خود را با محیط به نوعی ابراز کند و چون راهی نمی یابد ناچار به پیروی از مد که یکی از این وسیله هاست متوسل می شود.
آریا غرولند کنان می گوید: به پدرم میگم برایم موبایل بخر خواهرم مثل مادربزرگها می پره وسط و میگه من همسن تو بودم بابا حتی اجازه نمی داد تلفن جواب بدم. پدرم در جوابم میگه: من به سن و سال تو بودم اصلا تلفن نمی دونستم چیه و بالاخره هزاران اگر و اما و مثال از همتایان قدیمی من به میان می آورند که آن زمان ها جوان ها این طور نبودند. آنها حتی نمی توانند درک کنند که زمانه جوانیشان با دوره ما متفاوت است. حتی خواهرم که 32 سالشه و فقط ده سال از من بزرگتره، نمی تونه بفهمه که در این 10 سال خیلی چیزها تغییر کرده.
دکتر معتمدی روانپزشک، در تعریف الگوپذیری می گوید: الگوپذیری در خدمت طیف وسیعی از نیازهای مربوط به بقا، رشد، سازگاری، هدف یابی، خودشکوفایی و غیره قرار دارد. در دوره هایی این الگوپذیری تا حد تقلید صرف و در زمان هایی توام با انتخاب آگاهانه صورت می گیرد. طبیعتا این نوع الگوپذیری می تواند از جنبه های مثبت و منفی آگاهانه و ناآگاهانه برخوردار باشد و در مقاطع خاصی جنبه بحرانی داشته باشد. الگوپذیری در دوره جوانی عمدتا معطوف به برآورده ساختن نیازهای مربوط به هویت و استقلال است. پس می توان الگوپذیری در این دوره را فرآیند همانندسازی و سازگاری با نگاه به بیرون و به منظور پاسخگویی به نیازهای هویت جویی و استقلال طلبی دانست.
راشین کارمند جوانی است که در شرکت «توتال» کار می کند. او می گوید: بچه های ایرانی که در شرکت کار می کنند درمقایسه با جوانان انگلیسی و فرانسوی که مجهز به لب تاب های مدرن هستند از نظر هوش و استعداد، کارآیی بالاتری دارند. اما نمی دانیم چرا هرگونه نواندیشی و نوگرایی را آنها باید برای ما الگو کنند.
دکتر حسینی در مورد چرایی به وجود آمدن مد در جامعه و چرایی مبتذل جلوه کردن آن تفاوت قایل می شود و درباره دلایل بروز آن در جامعه ما می گوید: ما در جامعه شناسی رفتار جمعی می بینیم که مد و مدگرایی یا شکل گرایی افراد ناشی از ایده آل ها و خواستهای آنهاست. به این ترتیب که طبقات ممتاز، حکومت گزار و سرمایه دار جامعه به دلیل این که می خواهند خودشان را با توجه به امتیازی که دارند از دیگران و اکثریت جدا کنند، مبادرت می کنند به داشتن یک سری اتومبیل ها، خانه ها و امکانات خاص که این یک بخش کاملا قابل توجهی است از تفکیک آنها با افرادی که در یک زندگی شهری با هم هستند. در مرحله بعد، طبقات پایین تر جامعه چون امکان دسترسی به آن امتیازات طبقات بالاتر را ندارند و در نتیجه تلاش می کنند که خودشان را حداقل از لحاظ ظاهر شبیه به آنها کنند.
وی در ادامه می افزاید: اما عمومیت نوگرایی در نزد جوانان در همه جوامع یک قاعده جهان شمول است. چرا که این نسل موجودی است بسیار فعال و آرمان خواه که این فعالیت و آرمان خواهی دائما با نسل های قبلی تضاد ایجاد می کند و این تضاد سبب می شود که جوان خود را از نسل قبلی تفکیک دهد. در نتیجه همه این عوامل در قالب علل مدسازانه جلوه می کند.
وی در این زمینه به دو نگرش اشاره می کند و می گوید: نگرش اول نگرش کسانی است که دارای تفکر محافظه کارانه هستند و با هرگونه نوآوری مخالفت می کنند و آن را آسیب شناسانه می بینند و نگرش دوم نگرش آنهایی است که جامعه را در حال شدن می بینند و تفکر رادیکال و پیشرو دارند و به نوآوری ها خرده نمی گیرند. بنابراین در چنین جامعه ای قطعا می توان انتظار داشت که تفکر پیشرفت کند ولی در جامعه محافظه کار به دلیل این که امکان بروز فکر داده نمی شود نوگرایی در شکل ظاهر می شود و گاهی سطحی و مبتذل جلوه می کند. پس این که در جامعه ای مدگرایی به شکل مبتذل وجود دارد ما باید آن را در ساختارهای آن جامعه جستجو کنیم.
دکتر حسینی در مورد تاثیرات دنیای سرمایه داری در شکل پذیری جوانان می گوید: درست است که دنیای سرمایه داری برای خود برنامه ریزی هایی دارد که مجموعه جمعیت جهانی را همشکل کند اما این فقط یک طرف قضیه است و طرف دیگر قضیه به مسائل درونی جوامع مربوط می شود که این جوامع تا چه حد امکان بروز و ظهور شخصیت جوان و نوجوان را فراهم کرده اند و این همان نکته ای است که در جامعه ما رخ داده، البته این نوگرایی در جوامع دیگر هم مرسوم است و تنها مختص به جامعه ما نیست. هر نکته فرهنگی که به کشوری وارد می شود، یا باید آن را نفی کرد و یا باید برای آن برنامه ای داشت.
وقتی پدیده ای مد می شود که ارزشی شده باشد، در جامعه ما کمبودها خود ارزش ایجاد می کنند. ما باید ابتدا ببینیم که چرا پدیده هایی در جامعه ما ارزشمند می شوند. مثلا ارزشمند بودن موبایل و یا اینترنت به دلیل محدودیت آن است و طبقات برای تبعیض و تمایز خودشان از این وسیله ها استفاده می کنند وگرنه اگر در ایران هم مثل ژاپن از هر دو نفر یک نفر موبایل داشت و یا مثل فرانسه از 60 میلیون نفر 23 میلیون نفر صاحب موبایل بود دیگر این وسیله یک وسیله کاملا ارتباطی محسوب می شد. بنابراین چون ما در مجموعه ساختار اقتصادی و تولیدی کشوری وابسته هستیم قطعا در زمینه شکل گرایی های دیگر هم این وابستگی ادامه خواهد داشت. از طرفی هم مدلسازی نیاز به ماخذ و رفرنس دارد، که ما این ماخذ را در جامعه ارائه نداده ایم که جوان ما از آنها تبعیت کند. چرا فوتبالیست ها و یا فلان خواننده غربی مرجع جوانان می شود؟ یک فوتبالیست تحرکی را دارد که جوان ما به آن نیاز دارد اما کسی که پا به سن گذاشته برای جوان و نوجوان از لحاظ فیزیکی و روحی یک انسان بی تحرک است که نمی تواند برای او الگوی خوبی باشد. چرا روسای جمهور کشورهای صنعتی اگر 65 سال هم داشته باشند باز خودشان را اسپورتیو و ورزشکار نشان می دهند. چون آنها می خواهند مورد قبول نوجوانان و جوانان کشورشان واقع شوند.
بهترین سهمی که نهادهای اجتماعی به خصوص خانواده ها و نهادهای تربیتی در جهت سوق دادن جوانان به سوی انتخاب الگوی صحیح می توانند داشته باشند چیست؟!
دکتر معتمدی در این زمینه می گوید: «طبعا شرایط اجتماعی وقتی در جهت تقویت وجوه مثبت و اساسی الگوپذیری عمل کنند و با شیوه های اقناعی بر جنبه های مربوط به تشخص فرهنگی و هنجارهای خاص آن جامعه همراه باشند نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد. اما وقتی صحبت از ما به عنوان اجتماع می شود، در حقیقت نکته اصلی در این واقعیت نهفته است که ما چگونه جامعه ای هستیم؟ به عنوان یک جامعه از چه مشخصاتی برخورداریم تا در مورد تعاریف گوناگون و نحوه انتقال این تعاریف به جوانان و نوجوانان به بحث بنشینیم. طبعا تلقی از یک الگوی مطلوب در یک جامعه باز با یک جامعه بسته تفاوت های بنیادی دارد. مثلا در یک جامعه دو معیاره ( double standard ) که همه در ظاهر از یک سری ارزش ها صحبت می کنند ولی در عمل ارزش های دیگری حاکم است، چه کسی می تواند تعیین کند الگوی مناسب چیست و وجوه ابراز آن کدام است. به طور مثال در جامعه ای شبیه جامعه ما که این همه در تریبون های مختلف ثروت اندوزی مورد تقبیح قرار می گیرد ولی در عمل یک ارزش مسلط اجتماعی است، انتخاب و انتقال الگو به چه صورتی می تواند صورت گیرد. البته این یک ویژگی بیمارگونه نسبت به گرایش به مد است ولی هنگامی که صحبت از هدایت اجتماعی جوانان می شود پیوستگی عوامل گوناگون در میزان تاثیر و تاثرپذیری در عرصه های گوناگون اهمیت می یابد و چون بحث گرایش به مد تابع بحث کلی تر الگوپذیری است روش های اجتنابی یا اقناعی نمی توانند در خلاء مورد بررسی قرار گیرند.
و... سیگار کشیدن خانم ها مد شد، کلاه گذاشتن آنها چطور؟ شلوار کوتاه پوشیدن، ریش پروفسوری آقایان، کفش های گران قیمت گارنت و پنی و تیم برن به پا کردن، استفاده از ماهواره و اینترنت، کافی شاپ رفتن و... دیگر چه چیزی مد شده؟!
نکند جوانی هم مد شده است.
اسم این گروه پی ایکس بود. شما هم مثل من لابد متعجب شدید!
پی ایکس یعنی چه؟! روزبه جواب داد: «یعنی بچه هایی که ماشین های پی دارند. ماشین پی که می دونید چیه؟»
با تعجب جواب دادم: نه!
در جوابم گفت: «بابا شما دیگه کجایید. منظورم ماشین هایی است که اسمشان با حرف «پ» شروع می شه. مثل پژو، پراید، پاترول، پاژرو، پی کی و کمترینشان پیکان. البته می دونید چیه؟ پیکان میکان تو کار ما نیست. پیکان دیگه از مد افتاده و فقط به درد مسافرکشی می خوره ولی خوب چون «پ» داره یه جورایی تو گروه راه می دیم.»
چند سالته؟
گفت: «21 سال»
پس حتما گواهینامه داری که رانندگی می کنی؟
گواهینامه که نه، ولی می دونی چیه من از قانون «جیم» برای رانندگی استفاده می کنم.
قانون جیم؟
گفت: آره دیگه، کش رفتن سویچ، جیم زدن از مامان و بابا. جیم زدن از دست مامورا.
اگه اتفاقی بیفته چی؟
قاه قاه می خنده: «صفاسیتی رو عشق است.»
25 نفری می شدند که چندتا چندتا و تک تک سر قرار سروکله شان پیدا می شد. رنگ بندی لباسهایشان شور و شوق و شادابی چهره هاشان در فضای سپید برفی، گرمی و سرزندگی آهنگینی را پراکنده بود.
شیدا در جواب سوالم که چطور با هم جمع شدید و وقت قرار را هماهنگ کردید، گفت: «خیلی راحت از طریق چت کردن با هم قرار گذاشتیم!»
آیا همدیگر را می شناختید؟
نه. خیلی از ما فقط ساعت قرار و محل قرارو می دونستیم.
چند سالته؟!
19 سال.
چرا ابروهات رو این قدر نازک کردی؟
چون مده.
فکر نمی کنی قیافتو خیلی بزرگتر از سنت نشون می ده؟
برام مهم نیست. تازه دوست دارم که بزرگتر از سنم باشم.
چه استفاده دیگه ای از اینترنت می کنی؟!
ای میل زدن، چت کردن و...
لابد چت کردن هم مد شده؟
خوب یه جورایی آره چون میشه مدتهای طولانی با اقصی نقاط دنیا و با آدم های مختلف با هزینه کم گپ زد و تبادل اطلاعات کرد.
الگوپذیری در میان جوانان تنها در شکل و پوشش آنها خلاصه نمی شود بلکه گاه فکر و روح آنها را نیز متاثر می کند. نمودهای این الگوپذیری در وادی ادبیات و هنر و اندیشه قابل مشاهده است. سبک هایی که به تقلید از قالب های هنری، ادبی غرب با خام دستی و بی پشتوانه لازم عرفی و فرهنگی و در کمال کاستی علمی و تجربی به نام هایی ناهمساز و نامحتوا، روزانه به ظهور و ثبت می رساند و در اندک مدتی راه در دل و روح جوانان باز می کنند و با آمیزه ای از شور و اشتیاق و احساس مولد آثاری ناپخته و گاه متضاد می شوند. به طور مثال می توان به شعرهایی اشاره کرد که از واژگانی نامتجانس و ناهماهنگ ساخته می شوند و آوایی بس ناموزون دارند و نقش هایی که با قلمی ناآگاه و تجربه نیندوخته به رنگهای خام و تقلیدی آمیخته می شوند و نیز موسیقی هایی که به نام موسیقی مردمی ارائه می شوند که فرسنگها فرسنگ فاصله از فرهنگ و آیین و سنت و سلیقه فرهنگ بومی ما دارد.
دکتر سید حسن حسینی، رئیس مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با استناد به ترجمه فرانسوی مد، آن را شکل زندگی تبیین می کند و می گوید: «مد به این دلیل در جوامع ایجاد می شود که افراد می خواهند بین خود و دیگری تفاوتی قایل شوند. به طوری که انسان همواره در طول تاریخ فرهنگ سازی خود نه تنها عواملی را جهت تمایز گروه های مختلف و همچنین تمایز گروه های جنسی و سنی از یکدیگر به وجود آورده بلکه برای تمایز گروه های فکری هم به مد استناد کرده. مثلا گفته من می خواهم گروه های فکری خودم را نسبت به شما متمایز کنم بنابراین از شکلی پیروی می کنم که شما نمی توانید.
به طور مثال در جوامع غربی تیپ هایی مثل پانک ها، رپ ها، هیپی ها و... به نوعی معترضان اجتماعی هستند که درواقع وسایل مختلفی را که در جهت ابراز خودشان است، قبول ندارند. مثلا هیپی ها گروهی بودند که جنگ ویتنام را رد می کردند. یعنی به طور کل آن نظام اجتماعی را با آن شکل و حیاتش قبول نداشتند، اکثرا هم نیروهای روشنفکر و دانشگاهی بودند. بنابراین این نوع گروه ها برای این که بگویند ما افراد دیگری هستیم، اسم ولباس و ظاهر خودشان را متفاوت می کنند.»
در کشور ما نیز گاهی پیروی از مد و پوشیدن لباس های ناهمگون نوعی واکنش ستیزه جویانه جوانان نسبت به مسائل و موضوعاتی است که در جامعه رخ می دهد و آنها با آن مخالفند و به این ترتیب ناخشنودی خود را ابراز می دارند. به طور کلی پیروی از مد گاهی هم وسیله ای برای اعلام جنگ به بزرگترها و احتمالا دهن کجی به اجتماع است. جوان می خواهد ناسازگاری خود را با محیط به نوعی ابراز کند و چون راهی نمی یابد ناچار به پیروی از مد که یکی از این وسیله هاست متوسل می شود.
آریا غرولند کنان می گوید: به پدرم میگم برایم موبایل بخر خواهرم مثل مادربزرگها می پره وسط و میگه من همسن تو بودم بابا حتی اجازه نمی داد تلفن جواب بدم. پدرم در جوابم میگه: من به سن و سال تو بودم اصلا تلفن نمی دونستم چیه و بالاخره هزاران اگر و اما و مثال از همتایان قدیمی من به میان می آورند که آن زمان ها جوان ها این طور نبودند. آنها حتی نمی توانند درک کنند که زمانه جوانیشان با دوره ما متفاوت است. حتی خواهرم که 32 سالشه و فقط ده سال از من بزرگتره، نمی تونه بفهمه که در این 10 سال خیلی چیزها تغییر کرده.
دکتر معتمدی روانپزشک، در تعریف الگوپذیری می گوید: الگوپذیری در خدمت طیف وسیعی از نیازهای مربوط به بقا، رشد، سازگاری، هدف یابی، خودشکوفایی و غیره قرار دارد. در دوره هایی این الگوپذیری تا حد تقلید صرف و در زمان هایی توام با انتخاب آگاهانه صورت می گیرد. طبیعتا این نوع الگوپذیری می تواند از جنبه های مثبت و منفی آگاهانه و ناآگاهانه برخوردار باشد و در مقاطع خاصی جنبه بحرانی داشته باشد. الگوپذیری در دوره جوانی عمدتا معطوف به برآورده ساختن نیازهای مربوط به هویت و استقلال است. پس می توان الگوپذیری در این دوره را فرآیند همانندسازی و سازگاری با نگاه به بیرون و به منظور پاسخگویی به نیازهای هویت جویی و استقلال طلبی دانست.
راشین کارمند جوانی است که در شرکت «توتال» کار می کند. او می گوید: بچه های ایرانی که در شرکت کار می کنند درمقایسه با جوانان انگلیسی و فرانسوی که مجهز به لب تاب های مدرن هستند از نظر هوش و استعداد، کارآیی بالاتری دارند. اما نمی دانیم چرا هرگونه نواندیشی و نوگرایی را آنها باید برای ما الگو کنند.
دکتر حسینی در مورد چرایی به وجود آمدن مد در جامعه و چرایی مبتذل جلوه کردن آن تفاوت قایل می شود و درباره دلایل بروز آن در جامعه ما می گوید: ما در جامعه شناسی رفتار جمعی می بینیم که مد و مدگرایی یا شکل گرایی افراد ناشی از ایده آل ها و خواستهای آنهاست. به این ترتیب که طبقات ممتاز، حکومت گزار و سرمایه دار جامعه به دلیل این که می خواهند خودشان را با توجه به امتیازی که دارند از دیگران و اکثریت جدا کنند، مبادرت می کنند به داشتن یک سری اتومبیل ها، خانه ها و امکانات خاص که این یک بخش کاملا قابل توجهی است از تفکیک آنها با افرادی که در یک زندگی شهری با هم هستند. در مرحله بعد، طبقات پایین تر جامعه چون امکان دسترسی به آن امتیازات طبقات بالاتر را ندارند و در نتیجه تلاش می کنند که خودشان را حداقل از لحاظ ظاهر شبیه به آنها کنند.
وی در ادامه می افزاید: اما عمومیت نوگرایی در نزد جوانان در همه جوامع یک قاعده جهان شمول است. چرا که این نسل موجودی است بسیار فعال و آرمان خواه که این فعالیت و آرمان خواهی دائما با نسل های قبلی تضاد ایجاد می کند و این تضاد سبب می شود که جوان خود را از نسل قبلی تفکیک دهد. در نتیجه همه این عوامل در قالب علل مدسازانه جلوه می کند.
وی در این زمینه به دو نگرش اشاره می کند و می گوید: نگرش اول نگرش کسانی است که دارای تفکر محافظه کارانه هستند و با هرگونه نوآوری مخالفت می کنند و آن را آسیب شناسانه می بینند و نگرش دوم نگرش آنهایی است که جامعه را در حال شدن می بینند و تفکر رادیکال و پیشرو دارند و به نوآوری ها خرده نمی گیرند. بنابراین در چنین جامعه ای قطعا می توان انتظار داشت که تفکر پیشرفت کند ولی در جامعه محافظه کار به دلیل این که امکان بروز فکر داده نمی شود نوگرایی در شکل ظاهر می شود و گاهی سطحی و مبتذل جلوه می کند. پس این که در جامعه ای مدگرایی به شکل مبتذل وجود دارد ما باید آن را در ساختارهای آن جامعه جستجو کنیم.
دکتر حسینی در مورد تاثیرات دنیای سرمایه داری در شکل پذیری جوانان می گوید: درست است که دنیای سرمایه داری برای خود برنامه ریزی هایی دارد که مجموعه جمعیت جهانی را همشکل کند اما این فقط یک طرف قضیه است و طرف دیگر قضیه به مسائل درونی جوامع مربوط می شود که این جوامع تا چه حد امکان بروز و ظهور شخصیت جوان و نوجوان را فراهم کرده اند و این همان نکته ای است که در جامعه ما رخ داده، البته این نوگرایی در جوامع دیگر هم مرسوم است و تنها مختص به جامعه ما نیست. هر نکته فرهنگی که به کشوری وارد می شود، یا باید آن را نفی کرد و یا باید برای آن برنامه ای داشت.
وقتی پدیده ای مد می شود که ارزشی شده باشد، در جامعه ما کمبودها خود ارزش ایجاد می کنند. ما باید ابتدا ببینیم که چرا پدیده هایی در جامعه ما ارزشمند می شوند. مثلا ارزشمند بودن موبایل و یا اینترنت به دلیل محدودیت آن است و طبقات برای تبعیض و تمایز خودشان از این وسیله ها استفاده می کنند وگرنه اگر در ایران هم مثل ژاپن از هر دو نفر یک نفر موبایل داشت و یا مثل فرانسه از 60 میلیون نفر 23 میلیون نفر صاحب موبایل بود دیگر این وسیله یک وسیله کاملا ارتباطی محسوب می شد. بنابراین چون ما در مجموعه ساختار اقتصادی و تولیدی کشوری وابسته هستیم قطعا در زمینه شکل گرایی های دیگر هم این وابستگی ادامه خواهد داشت. از طرفی هم مدلسازی نیاز به ماخذ و رفرنس دارد، که ما این ماخذ را در جامعه ارائه نداده ایم که جوان ما از آنها تبعیت کند. چرا فوتبالیست ها و یا فلان خواننده غربی مرجع جوانان می شود؟ یک فوتبالیست تحرکی را دارد که جوان ما به آن نیاز دارد اما کسی که پا به سن گذاشته برای جوان و نوجوان از لحاظ فیزیکی و روحی یک انسان بی تحرک است که نمی تواند برای او الگوی خوبی باشد. چرا روسای جمهور کشورهای صنعتی اگر 65 سال هم داشته باشند باز خودشان را اسپورتیو و ورزشکار نشان می دهند. چون آنها می خواهند مورد قبول نوجوانان و جوانان کشورشان واقع شوند.
بهترین سهمی که نهادهای اجتماعی به خصوص خانواده ها و نهادهای تربیتی در جهت سوق دادن جوانان به سوی انتخاب الگوی صحیح می توانند داشته باشند چیست؟!
دکتر معتمدی در این زمینه می گوید: «طبعا شرایط اجتماعی وقتی در جهت تقویت وجوه مثبت و اساسی الگوپذیری عمل کنند و با شیوه های اقناعی بر جنبه های مربوط به تشخص فرهنگی و هنجارهای خاص آن جامعه همراه باشند نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد. اما وقتی صحبت از ما به عنوان اجتماع می شود، در حقیقت نکته اصلی در این واقعیت نهفته است که ما چگونه جامعه ای هستیم؟ به عنوان یک جامعه از چه مشخصاتی برخورداریم تا در مورد تعاریف گوناگون و نحوه انتقال این تعاریف به جوانان و نوجوانان به بحث بنشینیم. طبعا تلقی از یک الگوی مطلوب در یک جامعه باز با یک جامعه بسته تفاوت های بنیادی دارد. مثلا در یک جامعه دو معیاره ( double standard ) که همه در ظاهر از یک سری ارزش ها صحبت می کنند ولی در عمل ارزش های دیگری حاکم است، چه کسی می تواند تعیین کند الگوی مناسب چیست و وجوه ابراز آن کدام است. به طور مثال در جامعه ای شبیه جامعه ما که این همه در تریبون های مختلف ثروت اندوزی مورد تقبیح قرار می گیرد ولی در عمل یک ارزش مسلط اجتماعی است، انتخاب و انتقال الگو به چه صورتی می تواند صورت گیرد. البته این یک ویژگی بیمارگونه نسبت به گرایش به مد است ولی هنگامی که صحبت از هدایت اجتماعی جوانان می شود پیوستگی عوامل گوناگون در میزان تاثیر و تاثرپذیری در عرصه های گوناگون اهمیت می یابد و چون بحث گرایش به مد تابع بحث کلی تر الگوپذیری است روش های اجتنابی یا اقناعی نمی توانند در خلاء مورد بررسی قرار گیرند.
و... سیگار کشیدن خانم ها مد شد، کلاه گذاشتن آنها چطور؟ شلوار کوتاه پوشیدن، ریش پروفسوری آقایان، کفش های گران قیمت گارنت و پنی و تیم برن به پا کردن، استفاده از ماهواره و اینترنت، کافی شاپ رفتن و... دیگر چه چیزی مد شده؟!
نکند جوانی هم مد شده است.