نشاط عزیزم نشاط

سه شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷
یازده چهره و متخصص از چگونگی شاد زیستن می گویند غلامحسین معتمدی- روانپزشک مدیریت استرس برای حل مشکلات ناشاد زیستن می‌توان به مشاور مراجعه کرد. مشاور روانشناس می‌تواند با درنظر گرفتن حوزه خاصی که عمده‌تر هم است، با کار کردن و تمرکز یافتن روی فرد مشکل ناشاد بودن او را حل کند. اما عمده نکته‌ای که می‌توان در مورد ناشاد بودن درنظر داشت، استرس‌های محیطی است. برخی مشکلات هم به‌خودی خود استرس‌زا هستند و نمی‌توان آنها را از میان برداشت؛ مشکلاتی مانند آلودگی هوا یا ترافیک سرسام‌آور تهران یا هزار و یک مسئله دیگر. برای شاد زیستن باید مدیریت کردن استرس را آموخت. وقتی مدیریت استرس را یاد بگیریم، می‌توانیم مقاوم‌تر شویم؛ آن هم در برابر مشکلاتی که نمی‌توان در تغییر دادن یا حذف‌شان کاری از پیش برد. وقتی بتوانیم استرس‌ها را مدیریت کنیم، در مقابل آنچه که ایجاد استرس می‌کند و نمی‌توان کاری در قبالش انجام داد، مقاوم‌تر خواهیم شد. البته دسته‌ای از استرس‌ها را هم می‌توان حذف کرد.؛ به‌طور مثال کسی که شغلی دارد و آن شغل را نمی‌پسندد و احساس خوبی هم نسبت به آن در اعماق وجود خود ندارد، بهتر است شغلش را تغییر دهد. در برخی موارد مسائل شخصی هم در این بین دخیل‌اند که می‌توان آنها را هم حذف یا تعدیل کرد. بهترین فرمول برای شاد زیستن همین مدیریت استرس است. این نوع مدیریت را هم جامعه می‌تواند آموزش دهد و هم افراد می‌توانند با شیوه‌هایی که برای مدیریت استرس وجود دارد، بهترو بیشتر آشنا شوند. این شیوه‌ها، روش‌های متنوعی‌ دارند. فرضا اگر در بدترین شرایط هم به‌طور منظم ورزش کنیم، ورزش باعث تخلیه سالم استرس می‌شود. کسانی که مشکلات اضطرابی دارند(نه در مورد یک بیماری خاص) ورزش به آنها کمک می‌کند تا آن اضطراب تخلیه شود. روش‌های دیگری درمورد آرام‌سازی‌ نیز وجود دارد که مدیتیشن، رلکسیشن، یوگا و تمرین تنفس از این جمله است و در مدیریت استرس می‌توانند مؤثر باشند. برای داشتن یک زندگی شاد باید یاد بگیریم که استرس‌های قابل حذف رااز میان برداریم. در عین حال در برابر استرس‌های غیرقابل حذف هم مقاوم شویم. البته این روش‌ها زمان‌بر است و هیچ‌گونه قرص و دارویی هم در این مورد تجویز نمی‌شود و باید به‌تدریج آن را وارد متن زندگی کرد. در مجموع مدیریت استرس تحت عنوان کلی‌تر سبک زندگی برای شاد زیستن و زندگی سالم مفید است. روی زندگی سالم تأکید دارم چون به فرض اگر کسی فست‌فود می‌خورد کار ناسالمی را انجام می‌دهد اما می‌تواند یاد بگیرید که در پنج بعد بدنش، آن را مدیریت کند. یکی از این پنج بعد فیزیکی است؛ اعم از رژیم غذایی مناسب، ورزش، خواب مناسب و بعد دیگر احساسی است که به حسی برمی‌گردد که بخشی از آن توسط جامعه و بخش دیگر از روابط بین فردی ایجاد می‌شود. هر چه‌قدر بتوانیم این موضوع را به شکلی مدیریت کنیم که غلبه احساسات مثبت بیشتر باشد، در بعد احساسی کاری انجام گرفته است. بعد دیگر، بعد اجتماعی و نقش‌هایی است که در حوزه کار، شغل و روابط اجتماعی مطرح می‌شود این‌ها هم می‌تواند مدیریت شود. بعد چهارم بعد شناختی است. این موضوع ذهنی است و در آنجاست که تغییر نگرش‌ها مطرح می‌شود. افراد شیوه‌های مختلف حل مسئله را در این بخش باید یاد بگیرند. بعد آخر معنوی است. به هر حال افراد باید وجود معنوی داشته باشند؛ یعنی عنصری که فراتر از زندگی عادی و معمولی آنهاست. در این بخش دین نقش مهمی بازی می‌کند یا مثلا روش‌های فلسفی و انجام کارهای عام المنفعه و... این پنج بعد باید همزمان مدیریت شوند. اگر هر یک از این ابعاد انرژی‌ کم بیاورند، ابعاد دیگر به کمک هم می‌آیند و مانند یک مجموعه عمل می‌کنند. بنابراین موضوع «مدیریت خویشتن» مطرح می‌شود تا همه این پنج بعد به بهترین نحو هدایت و مدیریت شوند و فرد بهترین بهره‌وری را داشته باشد. مدیریت استرس ذیل این ابعاد تعریف می‌شود. سلسله‌ای از نکات منفی در زندگی وجود دارد. در برخی مشکلات، فرد، کنترلی روی آنچه وجود دارد، ندارد و نمی‌تواند آن را تغییر دهد. مثل اخبار هر روزه‌ای که می‌شنود. از طرف دیگر خود جامعه نیز به هر حال برنامه‌ریزی‌هایی دارد که با این مقولات سر و کار دارد. در حقیقت رسانه‌ها می‌توانند آموزش‌های لازم را برای مدیریت استرس به مردم بدهند. برخی مواقع چنین هم هست. به‌طور مثال بحث آموزش سلامت روان که در سطح جامعه نیز مطرح است و رسانه‌ها خیلی بهتر از دو دهه پیش به آنها می‌پردازند این روزها بهتر و بیش از پیش دنبال می‌شود. تا دو دهه پیش هر کس اگر مشکلی داشت اصلا نمی‌دانست که این مشکل چیست و فکر می‌کرد که مراجعه به روانشناس و روانپزشک انگ منفی و لکه‌ای بر شخصیت اوست. اما این گمان‌ها با گذر زمان اندک اندک در جامعه رنگ باخت و تغییر کرد. فرد در قبال اخبار منفی باید خودش را مقاوم کند؛ یعنی همان بحثی که ابتدای یادداشت به آن اشاره کردم. اما بخش دیگر مربوط به برنامه‌ریزی‌هایی می‌شود مدیریت‌های کلان جامعه مثل وزارت بهداشت بر عهده دارد. برنامه‌ریزی‌هایی که بخشی از آنها مثبت است و برخی دیگر شاید در عمل با مشکلاتی مواجه شود.